چکیده:
موضوع آرمان شهر یا به عبارت بهشتی زمینی که در فضای آن بشر بتواند به تمامی خواستهها و آرزوهایش دست یابد همواره موضوع بحث اندیشمندان بوده و دغدغه خاطر انسانها را در هر عصر و دورهای فراهم نموده است.هر یک از مکاتب فکری و فلسفی شرقی و غربی جهان همواره در ارائه تصویری از شهری آرمانی-که در آن تمامی ایدئالهای آن مکتب به ظهور میرسند- کوشیدهاند.
شهر آرمانی در فرهنگ غربی اتوپیا نام دارد.با وجود اختلاف اندک در ظاهر این شهرهای آرمانی،ساختار اصلی تمامی آنها مبتنی بر مدینهء آرمانی افلاطون میباشد[1،ص.02].دیدگاه تمامی خلق کنندگان اینگونه آرمان شهرها،تقریبا بدون استثنا،به دنبال آفریدن فضایی است که در آن از بندها و محدویتهای زمانی و مکانی خبری نیست.موضوعاتی با عنوان ماوراء الطبیعه و یا مابعدالطبیعه وجود ندارد،در اینگونه شهرها انسانها نمیمیرند،و بدون ترس از مرگ،بیماری و یا هر حادثهء ناخوشایند دیگری،میتوانند با پرداختن به کامجویی،تا بینهایت زمان از زندگی خویش لذت ببرند1.
ولی تا آنجا که از بنیادهای تفکر اسلامی بر میآید،مدینهء فاضله یا آرمان شهر اسلامی با دیگر انواع آرمان شهر معرفی شده در فوق،تفاوتهایی اساسی دارد.برای مثال در آرمان شهر اسلامی نه تنها همه چیز میمیرند و اصولا بنیاد و ذات زندگی این جهانی بر مرگ و نابودی جسم و عالم ماده قرار دارد،بلکه مرگ در دیدگاه ساکنان این شهر دروازهای است که بدون گذشتن از آن راهی به سوی مقصد کمال ندارد.این مقاله،میکوشد تا بر اساس مبانی فکری و فلسفی و با بهرهگیری از منابع ناب و اصیل اسلامی،تصویری،هرچند مقدماتی،از ساختار معنایی آرمان شهر اسلامی یا همان آرمان شهر آیندهء مردم جهان را ارائه دهد.
بهطور خلاصه میتوان گفت:حقیقت شهر از دیدگاه اسلام همان حقیقت "انسان"در صورت تمام و کمال خود،یعنی اجتماع بنی نوع بشر بر وجه حکمت،تعاون و عدل بوده،و منظور از شهر خدا در این گفتار همان اجتماع انسانهای صالح بر فرش زمین است که هدف محبوب برترین از آفرینش معشوق یگانه خویش یعنی انسان کامل در قالب تمام آن میباشد،که رسول حق محمد مصطفی(ص)فرمود:
من شهر حکمتم،و آن(شهر)بهشت است،و علی درب آن(شهر)است[3].
خلاصه ماشینی:
"مرگ در دیدگاه ساکنان این شهر دروازهای است که بدون گذشتن از آن راهی
نام ایثار در این شهر بلند است و عزیز
فاضله اسلامی یا همان شهر خداوند است که مانند دیگر
در شهر خداوند امام راه،آب است.
این شهر مسیر خانهء محبوب و توشه راه سوز عاشق و غمزهء
حقیقت یک چیز نیز آمده است و براساس کریمهقل کل یعمل علی شاکله[سورهء
بگردانید همان جهت،قبله یا راه خداوند است.
انسان"است و راه انسان در"شهر انسان"باز انسان کامل
است که خداوند در آن حقیقت انسان را بر جوهرهء نفس الهیش
5. حکم در شهر خداوند حکم محبت است،و حکمران نیز در این
است4[1]و قانونگذار در شهر خداوند خود محبت است،سم و
است که چون بر دل انسان عابد بتابد(آن را روشن به نور خویش
و نیز حضرت صادق(ع)میفرماید:و چون کسی در راه خدا کسی
8. نور خود روشن،و نیز روشن کننده است.
خود از جنس نورند و البته هر چه جز این خطایی است روشن و
بر راندن شیطانیان برگماشتیم4نام ایثار در این شهر بلند است و عزیز
این است:هماره خویشتن خویش را در حضور حضرت حق شهود
شرط را بارها در نامهء خویش آورده است و مردان خدا در شهر
که در جریان است مگر به خاطر محبت و عشق خویش به این
457]و عطار آن را خانه عشق میداند:روشن است از نور رویش دیدهء بینای ما
محبوب نیست،در شهر خداوند رسم بر آن است که شبها در
است که از پنجرهء شعر خویش این کلام ربانی را با زیبایی تمام به
از دیگر ابیات آمده است مراد از"شهر خداوند"شهر انسان""