چکیده:
یکی از معضلات اجتماعی قوم عرب پیش از اسلام پدیدهء«صعلوکی» بود که گروهی از افراد قبیله به عللی به حاشیه رانده میشدند تا با تهیدستی و بیپناهی و گرسنگی و آوارگی بسازند. اینان با چنین ویژگیها و صفاتی از مادر به دنیا نیامده بودند،بلکه رخداد بعدی سرنوشت محتومی بود که قبیله و جامعه هدیه میداد،همچنانکه عنوان راه زن و دزد و گرک را. این مقاله میکوشد ضمن یادی از آزادگان و جوانمردان لکههای تهمت را از سیمای پر رنج آنان کنار زند،و عوامل اصلی پدیده را در بین خود آن جامعه بجوید.
خلاصه ماشینی:
"(دیوان،4141 ص 76-86 ابیات 81 و 02) ابن تهیدستان گرسنه که از جامعهء خویش سرخورده بودند و به حاشیه رانده شده، به خوبی میدانستند در برابرشان دو راه بیشتر وجود ندارد:یکی-تن به ذلت دادن و پذیرای محرومیت از حقوق انسانی شدن و چون جانوران خوار،پشت سر خانهها به انتظار فضولات سفرهها بر زمین افتادن؛و نیز به هر کاری پست و سخت-تنها به حساب سیر کردن شکم-روی آوردن.
باعث احساس فقر و حقارت هم میشد،چون همسایگی سرزمینهای خشک و جولانگاه تهیدستان و«صعالیک»با مناطق سر سبز و خرم و محدود دیگران،این تفکر و احساس را دامن میزد که گرسنگی و محرومیت از آنهمه نیست وگرنه،چرا طبقاتی صاحب همه چیزند؟مگرنه این است که طبیعت و منابعش سفرهء عام است،و بر این خوان یغما چه دشمن چه دوست؟ از این روی خشونت محیط جغرافیایی،نابرابریهای طبیعی آن،تضاد بهره گیریها از فضای موجود،و اختلاف فاحش طبقاتی باعث شده بود تا گرسنگان و پابرهنگان سر به شورش زنند و در راه سیر کردن خود،گرفتن حق،کم کردن فاصلهء طبقاتی تا پای جان بکوشند،و نهضت«صعالیک»را پی ریزی کنند و این سخن را که«محیط و تضاد جغرافیایی کلید قصهء صعالیک عرب است»به اثبات رسانند.
از سوی دیگر طبیعی بود که در فواصل راههای مواصلاتی هر جا آب و مایهء حیات باشد آبادانی و بازارچهها برای کمک رساندن به کاروانها و بهرهگیری از آنها به وجود آید،از جمله:«عکاظ41»،«ذی المجاز51»و«مجنه61» بازارها و مراکز تجاری هم در پدیدهی«صعالیک»نقش مؤثر داشت،زیرا:اولا-چه بسا از جملهء کالاهای عرضه شده در برخی از این مکانها بردههایی بودند که از«حبشه» و افریقا آورده میشدند و سرانجام از میان صعالیک سر در میآورند."