چکیده:
با پایان یافتن جنگ جهانی اول، امان الله خان و رضاشاه به فاصله کمی از یکدیگر در افغانستان و ایران به قدرت رسیدند. آن ها در سال های اولیه حکومت به دلیل تلاش برای تثبیت موقعیت خود ترجیح دادند پرداختن به اختلافات اساسی خود را در مرزها که میراثی از گذشته بود به زمان دیگری موکول کنند و با یکدیگر روابط حسنه داشته باشند. امان الله در بازگشت از سفر اروپایی اش میهمان رضاشاه شد اما به دلیل نزدیک شدن بیش از حد به ترکیه رضاشاه به سردی با او رفتار کرد. رفتارهای امان الله خان بعد از رسیدن به کابل تا اندازه زیادی ضد ایرانی بود و به همین دلیل باعث قطع روابط سیاسی ایران و افغانستان شد. با سقوط امان الله خان، دوران نه ماهه حکومت حبیب الله کلکانی معروف به بچه سقا آغاز شد. در این دوره هیج ارتباط خاصی میان ایران و افغانستان ایجاد نشد و دولت ایران حکومت بچه سقا را به رسمیت نشناخت. با سقوط بچه سقا محمد نادرشاه زمامدار افغانستان شد. به دنبال پیدایی برخی اختلافات مرزی بین ایران و افغانستان، محمدنادر شاه تعیین تکلیف در مورد اختلافات را به عهده ی رضاشاه گذاشت اما قتل او مانع از حل اختلافات طرفین شد.
Aman-allah Khan and Reza Shah came to power in Afghanistan and Iran with a short interval after the First World War. They both preferred to postpone dealing with their long established controversy over the borderlines، which was a heritage of the past، due to their attempts to stabilize their status in the early years of their reigns. So they had friendly relationship. Aman-alah Khan came to Iran on his journey back from Europe، but Reza Shah bid him a cold welcome due to his close relationship with Turkey. Aman-allah Khan’s hostile treatment with Iran after going to Kabul put an end to Iran-Afghan relations. After dethroning Aman-allah Khan، Habib-allah Kalkani، known as Sagha Child، started his nine month reign. There was no special relation between these two governments and Iran did not authorize his government. Muhammad Nader Shah overtook power in Afghanistan after dethroning Habib-allah Kalkani. Muhammad Nader Shah asked Reza Shah to solve the borderline controversy between the two countries، but his murder put and to this solution.
خلاصه ماشینی:
"3 دو کشوری که امان الله خان و رضاشاه در آن به قدرت رسیده بودند،هم از نظرسیاسی وابسته بودند و هم از نظر اقتصادی ضعیف و عقب مانده و همین عامل سبب شدتا دو زمامدار در سالهای اولیهی حکومت خود به جای پرداختن به روابط سیاسی باهمسایگان،بیشتر به دنبال تثبیت موقعیت داخلی خود باشند اما از آنجا که یکی ازشرایط اصلاحات داخلی وجود آرامش در مرزها و همسایگان بود این دو زمامدار خیلی زودمتوجه یکدیگر شدند،بهویژه این که هر دو پادشاه در راستای بازسازی اقتصادی واجتماعی جامعهی خود گام برمیداشتند.
آنها به همین دلیل ترجیح دادند که پرداختن بهاختلافات اساسی خود در مرزهای ایران و افغانستان که میراثی از دهههای گذشته بود بهزمان دیگری موکول کنند4آنچه مسلم است وابستگی سیاسی رضاشاه به انگلستان و ازسوی دیگر مخالفتهای امان الله با سیاستهای انگلیس در افغانستان و منطقه،مانع ازنزدیکی دو کشور در سالهای آغازین سلطنت پهلوی شده بود.
امان الله خان در سالهای اول پادشاهی رضاشاه اصول سیاستخارجی خود را به گونهای تنظیم کرده بود که موازنهای بین سیاست روس وانگلیس وهمچنین ایران و ترکیه در برابر افغانستان ایجاد کند اما به علت تندروی در این سیاست،گاهی زمینههای عدم اعتماد هر دو طرف را به وجود میآورد.
24 در مورد روابط ایران و افغانستان در دورهی حاکمیت بچه سقا هیچ تحرک خاصی دیدهنشده است فقط در این زمان روزنامهی محلی«فریاد»که در هرات چاپ میشد،خبریدرج کرد که از طرف بچه سقا،حاج محمود خان تاجر هروی مقیم مشهد به نمایندگیافغانستان در مشهد منصوب شده است تا امور ژنرال کونسولگری این کشور را اداره کندولی همین روزنامه در شمارهی بعدی خود این خبر را تکذیب کرد."