چکیده:
سخن از حقوق اساسی در دوران پیش از جنبش قانون اساسی شاید کمی دور از ذهن به نظر برسد.ولی با اندکی ژرفاندیشی میتوان به حاکمیت حقوق اساسی یعنی وجود حق و تکلیف برای حکومت نیز در این دوره پی برد. در این عهد،حاکمیت به کسی تعلق دارد که آن را برگرفته از خداوند میداند.بنابراین او نه در برابر مردم بلکه تنها در برابر خدا مسئول است.قدرتش نامحدود و پیروی از او همانند فرمانبرداری از خدا واجب است.همهی قوا در دستان او متمرکز است وی با دادن فرمانهای شاهانه به قانونگذاری میپردازد،خود و زیردستانش آن را اجرا میکنند و مردم نیز ناچار به پیروی از مقررات رئیس کشور هستند.در صورت بروز دعوا یا مناقشهای این شاه یا گماشتگان وی هستند که به دادرسی و رسیدگی امر میپردازند.البته قدرت شاه به علت استقرار حاکمیت الهی و اجرای آموزههای وی یاد شده در دین و مذهب رسمی کشور،وجود عرفها و رویههای اساسی به یادگار مانده از پیشینیان وی و وجود طبقهی اشراف و روحانیت گاه نسبی میگردد.
خلاصه ماشینی:
"اندکی ژرفاندیشی میتوان به حاکمیت حقوق اساسی یعنی وجود حق و تکلیف برای حکومت نیز در این دوره پی برد.
بنیادین سلطنت در فرانسه و عرفهای اساسی در ایران و یا قواعد مذهبی وجود دارند که توسط پیشینیان شاه
تا پیش از تصویب نخستین قانون اساسی در فرانسه(1791)و ایران(1285)این محدودیتها بر قدرت لجام
مرکز ثقل قدرت شاه استوار و این نظام از ثباتی ده سدهای در فرانسه و بیست و پنج قرنی در ایران برخوردار بود.
شاه ایران و فرانسه حاکمانی موروثی و مطلق بودند اما گفتنی است که تاج و تخت فرانسه از ابتدا دارای این
مطلقگرایی ویژگی سلطنت ایران و قاعدهی بنیادین قانون اساسی امپراتوری بود.
قدرت مطلق آمیختگی قوا را نیز در خود دارد که عبارت از این است که شاه تمامی قوا را در اختیار داشته،در
ویژگی نامحدود بودن قدرت پادشاه در نظام پیش از انقلاب 1789 فرانسه و نظام پادشاهی مطلق ایران،به
ویژگی الهی قدرت شاه است برمیآید،شاه در خصوص تصمیمات و اعمالش فقط در برابر خداوند مسئولیت دارد.
و آنها ادعا میکردند که مستقیما توسط خدا انتخاب شدهاند(اندیشهی حقوق الهی)و بر این اساس،قدرت خود را
میکرد زیرا با خود خدایی یا برگزیده شدن از سوی خدا،دیگر محدودیتی بر قدرت و حکومت مطلقه آنها وجود
ادعاهای شاهان ایران و فرانسه به این حد و اندازه نمیرسید و اینان با فروتنی فقط اعلام میکردند که توسط خدا
سلطنت را به آنها بخشیده است(ویژگی حقوق الهی قدرت شاه)،میگفتند که قدرتشان مطلق است و مادامی
شاه با در اختیار داشتن حاکمیت میتوانست قدرت خود را سازماندهی یا محدود کند."