چکیده:
تولد ابن حسام خوسفی مقارن است با ورود تیمور به خراسان و بر افتادن حکومت آل کرت و سربداران. تمام نود سال حیات ابن حسام با تحولات سیاسی و اجتماعی عصر تیموری سپری شد. دوران جوانی وی با دورهء اوج حکومت تیموری،دوران میانسالی وی همزمان با سلطنت چهل سالهء شاهرخ و دو دههء پایانی حیات وی،همزمان بود با دست به دست گشتن خراسان توسط نوادگان تیمور. خدمات فرهنگی و شریعتخواهی و توسع و تسامح مذهبی شاهرخ،نقش مهمی در گرایش طبیعی جامعه به سوی تشیع و اظهار وجود شعرای شیعی مذهب داشته است.همین روند البته پس از وی و به خصوص در دوران حسین بایقرا،ادامه یافت.
خلاصه ماشینی:
"ق. )حکومت توأم با آرامش بابر خیلی زود سپری شد و ابو سعید که سودای تجدید دوران تیمور بزرگ را داشت،لشکرکشی خود را به سوی غرب ایران آغاز کرد؛اما شکست و قتل وی در غرب ایران، فرصتی برای حسین بایقرا فراهم کرد.
سید نظام الدین به خواجه فخر الدین احمد طوسی که مردم خراسان از وی شکایت داشتند،ضمن نامهای چنین نوشت: چشمت به عشوهء خانهء مردم سیاه کرد مخموریت مباد که خوش مست میروی4 این مطلب نشان میدهد که چگونه جنابد یا گناباد همواره یکی از بخشهای اصلی قهستان بوده است و چگونه همواره علماء با نامه و نصیحت حکام را انذار میدادهاند؛در همان سال 708 هـ.
-مقصود از مردم سرحد قهستان مردم تون و طبس بودهاند که بر سر راه بیابان یزد و کرمان قرار دارند-این واقعه میرساند که شورش اسکندر بسیار فراگیر بوده است و تا بخشی از خراسان جنوبی پیش رفته است.
ق. در زمانی که سلطان ابو سعید در ماوراء النهر و ابراهیم میرزا فرزند علاء الدوله در هرات و سایر شاهزادگان و امرای تیموری هریک بر شهر یا منطقهای حکومت داشتند قلعه طبس در حکم امیر اویس خاوند شاه بود و هریک از اینها در مقام عناد با یکدیگر بودند و منقاد هیچ کس نمیشدند.
ق. میرزا محمد عمر فرزند سلطان خلیل تیموری حاکم قندهار از اوضاع مغشوش خراسان سود جسته و قهستان را ضمیمه حکومت خود کرد،ولی به زودی در سال 578 هـ.
در زمان همین سلطان بود که جمال الدین محمد ابن حسام برای مدتی از جنوب خراسان به هرات رفت و قصاید و مدایحی در فضایل ائمه اطهار سرود؛مخصوصا مثنوی خاوراننامه درباره مناقب امیر المؤمنین که به شیوه شاهنامه فردوسی سروده شده بسیار معروف است."