چکیده:
اساطیر و آثار حماسی ملل،پهنهای گسترده و پرراز است.گاهی این اساطیر در بین ملل مختلف مشترک است؛گاهی برخی اساطیر فراموش میشوند؛گاهی اساطیر دیگر زاده میشوند. به علاوه،آثار حماسی موجود در میان ملل،به دلایل و با ویژگیهایی خاص خود پدید میآیند.در میان ایرانیان و آثار فارسی نیز از دیرباز آثار حماسی و اساطیری متنوعی وجود داشته که نمادشناسی و شناخت بیشتر آنها ضرورت دارد.
خلاصه ماشینی:
"در احوال آنها مرز بین تاریخ و افسانه چنان در تحول است که گاه یک انسان تاریخی و متعلق به زمان عینی تبدیل به موجودی اسطورهای و متعلق به زمان ذهنی میگردد و در توجیه پیدایش پدیدهها و آیینها و در تبیین ادوار و دگرگونیها نقش پیدا میکند که با نقش نیروهای تشخص یافته ماورای طبیعت تفاوتی ندارد8.
در مورد جهانبینی اسطورهای باید گفت که با پیشرفت اندیشه بشر،نگرشهای فلسفی و علمی کمکم جای نگرش اساطیری را گرفتند و باورهای خرافی ارزش خود را از دست دادند و به اسطوره تبدیل شدند و زبان آنها نیز از صورت صراحت و حقیقت به رمز و نماد تغییر یافت.
در این نوع شعر به سبب آنکه متضمن نقل روایات است میتوان اجزاء مختلف را نیز که مقارن زمان وقوع اصل داستان روی دادهاند توصیف نمود و این اجزاء اگر با اصل داستان در پیوند باشند به طول و تفضیل اثر میافزایند،بهطوری که هم بر اثر حماسی گستردگی بخشیده میشود و هم شنونده شعر از لذت تنوع حفظ میکند33.
با ورود دین مبین اسلام به ایران و برانداخته شدن سلسله ساسانی،بیش از یک قرن از این گرایش-به حماسههای ملی-اثری آشکار نیست ولی در حدود سال 241 هجری عبد الله بن مقفع خردمند فاضل ایرانی خداینامه را از پهلوی به عربی ترجمه کرده-آنگونه که کلیله و دمنه را ترجمه کرده-به نظر میرسد که این ترجمه نه برای استفاده از اقوام مهاجم عربی زبان بوده است،بلکه او زبان پهلوی ساسانی را رو به زوال میدیده است و با این ترجمهها میخواسته که این اندیشهها را به نسل بعد بسپارد."