خلاصه ماشینی:
"از آن جمله دایسون (Dyson) طبقهبندی تاریخی ادوار باستانی ایران را براساس نوع،رنگ و نقش سفالهای مکشوف که هر کدام معرف تمدن خاص مربوط به آن است،به هشت افق فرهنگی تقسیم میکند: الف)افق سفال صاف که آغاز گسترش سفالسازی در ایران و هم دوره با صنعت سفال پیش از دوران سفالهای جارمو-سراب (Sarab-Jarmo) بوده و شامل انواع سفال نخودی صاف صیقلی است که از تپه گوران و کرانههای شمال شرقی دریای خزر به دست آمده است.
طی بررسی سفالهای مناطق فوق و طرز تزیین آنها متوجه میشویم که این اقوام-لا اقل در مورد تزیین سفالها -مهارت هنرمندانه شایان توجهی از خویش نشان میدهند و اگر بخواهیم این نکته را تعمیم دهیم باید بگوییم که ذوق هنری این اقوام نسبت به تمدنهای سایر نقاط ایران و آناتولی در همان دوران بسیار پایینتر است و مقایسهای با نقوش سفال چند محل از جمله حاجی لر (HACILAR) در آناتولی و تپه سیلک اول و گیان پنجم A در ایران و تمدن حلف در بین النهرین،موید این نظر میباشد.
نتیجهگیری برای بررسی چگونگی روابط و پیوندهای فرهنگهای دوران کلکولیتیک میان دو دریاچه ارومیه و وان که غرب ایران و شرق ترکیه فعلی را دربرمیگیرد پا را از حدود جغرافیایی این منطقه فراتر نهاده و فرهنگهای دیگری را نیز که در خارج از آن حدود ولی در همان دوران متشکل شده است مورد بررسی مختصر قرار دادیم؛به این منظور که اولا گسترش عناصر مشترک فرهنگهای فوق و حدود رسایی آن در همان مقیاس زمان و مکان معین،مشخص گردد و ثانیا منشا اصلی این ارتباط آشکار شود که آیا این روابط متقابل و عناصر مشترک فرهنگیزاده خود منطقه بوده،از آنجا ریشه گرفته و بومی میباشد،یا اینکه منشا آن خارج از حدود منطقه و بر اساس تمدن وسیع دیگری بوده که حدود نفوذ و تاثیرات عظیم خویش را تا سرزمینهای اطراف کشانده و فرهنگهای این منطقه را نیز در خود گرفته است."