چکیده:
در هیچ یک از آیات قرآن، از زندان به عنوان یک حکم شرعی یاد نشده
است؛ بلکه برعکس، زندان تهدیدی از سوی حکومتهای بیدادگر علیه اصلاحطلبان
است. در هر جامعهای زندانی و نظام سیاسی نسبت عکس دارند. حضرت یوسف علیهالسلام
«زندانی اسوه» قرآن است.
خلاصه ماشینی:
"این وظیفه همه صالحان خارج از زندان است که برای رهایی مصلحان از غل و زنجیر، با رعایت عزت زندانی اقدام کنند و کمترین خدمت، زنده نگاه داشتن یاد اوست.
اما از منظر فقهی و اجتهادی، مباحث نویسنده محترم از جهات گوناگون قابل تأمل و تردید است: نکته اول: اصل مسلم در روششناسی فقه شیعه آن است که تمسک به آیات قرآن برای استنباط احکام شرعی به هیچ روی کافی نیست؛ چرا که بسیاری از آیات به صورت مطلق، عام یا مجمل حکمی را بیان داشتهاند که معنای دقیق و مشخص آن در زبان مفسران وحی (پیامبر و اهل بیت علیهمالسلام ) آمده است و یا اساسا بسیاری از احکام شرعی تنها در روایات آمده است و در قرآن ذکری از آن در میان نیست.
در اینجا چند نکته را به اختصار اشاره میکنیم: نکته اول: ایشان با مقایسه داستان حضرت یوسف علیهالسلام و حضرت موسی علیهالسلام ، حضرت یوسف را به عنوان یک اصلاحطلب سیاسی در مقابل نظام ستمپیشه پادشاه مصر تصویر کرده است، حال آنکه مقایسه این دو حادثه به هیچ روی صحیح نیست.
نکته دوم: اینکه نویسنده محترم زندان را آیینه جامعه به شمار آورده و رابطه زندانی و نظام سیاسی را نسبت معکوس دانسته است، به صورت یک قاعده کلی درست نیست.
نکته سوم: بر فرض که بپذیریم در منطق قرآن، زندان صحنه رویارویی مصلحان و مفسدان است، اما از این گزاره حقیقی هرگز نمیتوان مصادیق «مصلح» و «مفسد» را اثبات کرد."