خلاصه ماشینی:
"شاید یکی از دلایل خاتمی نیز برای پرداختن به این مسایل،همین باشد که او باور دارد نحوه برخورد ملاصدرا با این مسایل در فلسفهاش دارای ویژگیهایی است که میتوان از آن راهحلها یا منظرهای نوینی به روی مشکلات کنونی فلسفی-معرفتی انسان معاصر گشود.
در واقع خاتمی با برگزیدن روش پدیدارشناسی و به کاربردن درباره فلسفه صدرایی از همان گام نخست به ما میگوید برای برخورد با فلسفه صدرا از روشهای سنتی و متافیزیکی استفاده نمیکند و در پایان هم بر آن است تا نشان دهد اندیشههای صدرا به چرخشهایی توجه دارد که در نگاه پدیدارشناسی به کار گرفته میشود و شاید گامی هم از آنها فراتر میرود.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) گزارشی از مقالات همانطور که پیش از این هم گفته شد،هر مقاله با مسئله ای خاص و مطرح در پدیدارشناسی میپردازد و سعی دارد تا با استفاده از نظریات ملاصدرا دریچهای به آن مسئله بازکند؛ با این پیش فرض که صدرا از آنجا که فیلسوفی وجودی است،توانایی آن را دارد که برخلاف فیلسوفان صرفا متافیزیکی، با پدیدارشناسان وجودی1و نحوه نگاه آنها به جهان همسخنی داشته باشد.
در همه این مراحل نکتهای که جلب نظر میکند،این است که خاتمی در پی تطبیق صرف نظریات صدرا با فلسوفان پدیدارشناس نبوده است،بلکه در همه حال به تفاوتهای بنیادین میان آنها توجه داشته،در عین حالی که با مشابهتها نیز توجه داشته است و علت بیان مشابهتها هم صرف اثبات همانندی نیست،بلکه نشان دهنده ظرفیتهایی است که در حکمت متعاله برای همسخنی در تفسیر جهان و ارائه دیدگاههای نوین وجود دارد."