چکیده:
در این میزگرد، به خروج جامعه ما از دنیای کهن و ورود به دنیای جدید و
پیدایی بحران در جامعه اشاره شده است. در ریشهیابی مشکلات، عواملی چون
اشتغال به جزئیات و نپرداختن به مسائل اصلی، ایجاد بحران و ایجاد مسأله جدید،
هرز دادن نیروها، روشن نبودن پایگاه طبقاتی سیاستمداران، نداشتن تشکیلات
حزبی واقعی، بیتوجهی به نبایدها در معماری اجتماع، مسأله هویت تاریخی و
لزوم یا عدم لزوم بهرهگیری از گذشته خود و مانند آن بحث شده است. این
مسائل با نگاهی جامعهشناختی و در تطبیق با مسأله انتخابات ریاست جمهوری
بیان شدهاند.
خلاصه ماشینی:
"اما در ایران چون جای نظریهپرداز و مجری عوض شده است، هر کس میخواهد تریبونی پیدا کند و حرفش را بزند، از راه ریاست جمهوری وارد میشود؛ در حالی که نباید این چنین باشد؛ زیرا نظریهپرداز نباید حد و حصری داشته باشد تا ذهنش بتواند جولان پیدا کند؛ ولی مجری باید محافظهکار باشد و این به خاطر ساختار اقتصاد نفتی است که حتی بعد اندیشه و فکری هم دست کسی است که پول نفت دوست اوست و آن هم عملا رئیس اجرایی است.
جای این سؤال اساسی وجود دارد که آیا این سرنوشت محتوم و تغییرناپذیر بشر است؟ آیا خداوند مشتی آدمیان را بر کره خاک مسلط گردانده تا آن را بر صورت خویش بسازند؟ آیا نمیتوان فرهنگی دیگر را بسط و گسترش داد و در برابر مدرنیته مقاومت کرد؟ آیا تمدنی دیگر ساختهشدنی نیست؟ آیا اندیشه آن است که از غرب بیاید و نظام اقتصادی آن است که اینک سلطه دارد و فرهنگ آن است که در جامعه غربی پذیرفته شده باشد؟ از همه اینها گذشته، آیا در فرهنگ اسلامی الگویی برای جامعه و تمدن آرمانی یافت نمیشود؟ و اگر یافت شود، آیا نمیتوان به سوی آن پیش رفت؟ نکته دیگر اینکه به نظر نمیرسد تنها راه حل مشکل طبقه متوسط و روشنفکران، ایجاد تشکل از نمونه غربی آن، یعنی حزب باشد."