چکیده:
حوزه فرهنگ اسلامی همیشه در خود جریانهای بزرگ فکری را پرورش می داد. تاریخ فرهنگ اسلامی بخوبی شاهد این مدعاست از جمله بخش اجتهاد کتاب عده الاصول شیخ طوسی است. در حدود هزار سال پیش این کتاب تالیف شده است. خواننده قرن بیستم در شگفت خواهد شد که چگونه مسائلی که در حوزه فرهنگ دینی امروز نو وجدید می نماید در میان مسلمانان آنقدر قدیمی است و از طرفی تاسف خواهد خورد که چطور خورشید رخشنده تمدن اسلامی به محاق رفت؟! باری مسائلی که امروز در حوزه فرهنگ و معارف دینی مطرح است از قبیل، تعداد قرائتهای دینی و از میان قرائتهای مختلف دینی کدام درست است و کدام نادرست؟، میان مسلمانان در گذشته دور مطرح بود مانند بحث مربوط به تخطئه و تصویب که ناظر به همین ماجراست و همینطور بحث پلورالیسم دینی که کثرتهای قرائت دینی همه برخوردار از حقندکه چیزی شبیه به نظریه تصویب است. از طرفی دیگر مساله وحی و اینکه آیا پیامبر(ص) در تمام اقوال و افعال خود بعنوان رسول و مبلغ الهی عمل می کرد یا به عبارتی دیگر آیا تمام اقوال و افعال پیامبر جنبه وحیانی دارد یا خیر؟ برخی از افعال و اقوال پیامبر ممکن است ناشی از تشخیص بشری و عقل انسانی پیامبر باشد؟ هرچند تشخیص پیامبر بسیار بلند و والاو هوشمند باشد، به مباحثی که امروز در اطراف انتظار از دین مطرح است از قبیل اینکه دین برای چه چیز آمده است آیا دین برای آبادانی دنیا آمده است یا خیر فقط برای سعادت اخروی آمده است؟ و یا دین در حل سیاست و اقتصاد هم نظر و تئوری دارد یا نه؟ به هم شباهت دارند. اگر به سنت پیامبر مراجعه کنیم می بینیم که پیامبر در این حوزه ها اقدام و عمل داشته است. آیا می توانیم بگوییم که او اجتهاد کرده است نه آنکه همه اقدامات و اعمال او وحی باشد و ما تعبد به آن داشته باشیم؟! این بحث را شیخ طوسی تحت عنوان اینکه آیا پیامبر اجتهاد می کرد یا نه در این کتاب عده الاصول مطرح کرده است و نظریات مختلفی را از موافقین و مخالفین آورده است هرچند خود، مخالف اجتهاد پیامبر است و قائل به وحیانی بودن همه اقوال و افعال پیامبر است
The different movements have arisen in Islamic culture. In Sheik Toussi’s book under the title of “Eddatel Osoul” claimed the case. A millennium ago such assertion was very popular among Muslims scholars. As new religious interpretations were welcomed among Moslems ages ago. The heavenly actions of the Prophet were related to the revelation and the earthly manners were ascribed to his mortal being. In modern era، we face some new problems. Does Islam provide any solution to these matters? If yes how? According to Mohammad traditions، he himself did a got of actions، at that time so we conclude that he made a lot of decisions were all these deeds heavenly verified or Not? Sheik Toussi discussed these points in his Ijtihad. He also expressed different viewpoints. Sheik however rejected Prophet’s earthly deeds and believed in being heavenly.