چکیده:
نویسنده محترم آزادی را مقوم دموکراسی میداند. آزادی، تکثر، حق
حیات مخالفان و قرائتهای مختلف، از ارکان مردمسالاری دینی به شمار میروند.
پسوند «دینی» برای مردمسالاری چیزی بیش از توصیف واقعیت نیست و بار
ارزشی ندارد و دین نمیتواند ارزشهای خودش را بر مردمسالاری تحمیل کند؛
بلکه باید در ارزشهای خودش تجدید نظر نماید.
خلاصه ماشینی:
"منظور از شکل مردمسالارانه حکومت که در ایران مورد بحث و گفتوگوست این است که گروهها و افراد کثیری که در جامعه ما بالفعل وجود دارند و دارای عقاید و علایق و منافع متفاوت هستند، مشکلات عمومی زندگی را که به همه آنها ارتباط پیدا میکند و هویت و جنبه همگانی دارد، به صورت دستهجمعی حل و فصل کنند و از عهده آنها برآیند و همین کوشش دستهجمعی برای حل مشکلات و مسائل عمومی، مایه وحدت سیاسی و اجتماعی آنها به عنوان یک کشور معین در زمان و مکان معین شده باشد.
به این پرسش که پسوند «دینی» چه قیدی بر مردمسالاری میزند، در جامعه ما دو گونه پاسخ داده میشود: یک پاسخ این است که پسوند «دینی» نشان میدهد که نگاه افراد جامعه به مردمسالاری و پذیرفتن آن، از منظر دین انجام میشود و دینداران از منظر دینی خود مردمسالاری را مناسبترین شکل حکومت در عصر حاضر مییابند، بدون اینکه تحقق و روند آن را به صورت پیشین با احکام ویژهای محدود کنند.
اینجا آن پاسخ را نیز توضیح میدهم: عدهای میگویند مردم سالاری دینی این است که بخشی از مردم جامعه که به ارزشهای دینی معینی وفادار هستند و تفسیر آن ارزشها را از عده معینی از علمای دین میگیرند، عدهای را بهمنظور در دست گرفتن حکومت انتخاب کنند؛ عدهای که نه تنها تجدید نظر در آن ارزشها و بازسازی آنها را به گونهای که مبانی و ارزشهای توضیحدادهشده مردمسالاری را در بر گیرد مجاز نمیشمرند، بلکه مؤمنان را علیه آن ارزشها تحریک میکنند."