چکیده:
نویسنده معتقد است که در مقابل تحولات جدید و تغییر روابط سنتی، دو گفتمان
سنتی و اصلاحطلب در درون سنت اجتهاد شکل گرفتهاند و در مقابل، گفتمان دیگری با نام
گفتمان انتقادی در مقابل شیوه اجتهاد مطرح شده است.
خلاصه ماشینی:
"گوناگون، ش 14 چکیده: نویسنده معتقد است که در مقابل تحولات جدید و تغییر روابط سنتی، دو گفتمان سنتی و اصلاحطلب در درون سنت اجتهاد شکل گرفتهاند و در مقابل، گفتمان دیگری با نام گفتمان انتقادی در مقابل شیوه اجتهاد مطرح شده است.
به هر حال، انتقاداتی از این دست که اجتهاد موجود را برای رویارویی با مسائل دنیای جدید ناکافی میداند و بازنگری اساسی در آن را ضروری میداند، در دو دهه اخیر بسیار مطرح شده و توجه نواندیشان دینی را جلب نموده است.
آیا امام رحمهالله در آثارشان از ولایت انتصابی دفاع نکردهاند؟ آیا مشروطیت را پذیرفتهاند؟ آیا امام از شیخ فضل الله و افکار ایشان هیچگاه دفاع نکردهاند؟ آیا امام رحمهالله نهادهای دولت مدرن را تماما پذیرفتهاند؟ و آیا از میان فقهای شیعه، از قرن چهارم تا کنون، کسی مصلحت را به عنوان منبع اجتهاد معرفی کرده است؟ همانطور که گذشت، آنچه به عنوان شاخص در اینجا ارائه میشود، غیر مستدل است.
مطابق کدام نظام معرفتی، شیخ فضلالله نوری که در این مقاله به عنوان فرد بارز دیدگاه سنتی مطرح میشود، اصلاحگر نیست؟ شاخص اصلاح چیست؟ آیا شیخ فضل الله اهل تقیه بوده است؟ و یا امر به معروف را بر خود واجب نمیدانسته است؟ آیا او نقلگراست؟ و یا نویسنده محترم آثار اصولی ایشان را نمیشناسند؟ جای تأسف است ــ که نویسنده مقاله که خود با مباحث حوزوی آشنا است ــ شاخص سنتی بودن یا نبودن را اینگونه مبهم و بر اساس ملاکهای سیاسی معرفی میکند."