چکیده:
نویسنده در این مقاله،پس از ارائه شرح حال مختصری از قطب الدین شیرازی(436017- هـ.ق)،واژهء اصول و مفهوم آن را با توجه به ترادف معنایی آن در فرهنگ یونانی و کاربرد آن در آثار مؤید الدین عرضی و نصیر الدین طوسی و تحفه قطب الدین شیرازی بررسی کرده است و آن را برابر واژهء فرضیات (hypotheses) قرار داده است.وی اصولی را که قطب الدین پایهء کار خود قرار داده، تبیین نموده و نشان داده است که این اصول به چه صورت در تحفه شاهی تعبیر گردیده و با نهایة الادراک متفاوت است.محورهای مورد بررسی وی در این زمینه،چنین است:قرار دادن واژهء اصول قطب الدین در برابر واژهء فرضیات (hypotheses) تحول نقش اصول از متن اولیه تا کتاب تحفه و ارائه مثالی برای نشان دادن کاربرد اصول توسط قطب الدین شیرازی میباشد.
نویسنده در بخش پایان مقاله،نسخههای خطی کتاب تحفهء شاهی را به صورت مبسوط معرفی کرده و مبانی و شیوههای تصحیح و ویراستاری آن را توضیح داده است.
خلاصه ماشینی:
"حال اگر خطی رسم کنیم که از مرکز(فلک خارج مرکز)بگذرد و بنقطه مفروضی برخورد کند که حرکت نسبت به این نقطه مختلف است(این نقطه میتواند مرکز عالم
مرکز بفاصله ما بین مرکزین باشد و نیز حرکت فلک حامل متحد المرکز مساوی حرکت
با حرکت فلک تدویر برابر است با مدار خارج مرکز برحسب شرط مذکور در فوق
(بنابر اصل ثابت شده در کتاب اصول اقلیدس)بدین ترتیب مدار اولا دائره است و ثانیا مساوی فلک خارج مرکز مذکور است زیرا شعاع فلک
نمینماید بلکه آنرا به دو قطعه خط غیر مساوی تقسیم میکند که کوچکترین این دو در جنب مرکز فلک حامل قرار دارد.
تدویر همواره بر مرکز فلک حامل توهم شده قرار داشت در این وقت فاصله بین مراکز
در فلک تدویر دیگر یا بیشتر قرار گیرد چه اگر چنین شود لازم میآید که بعد نقطه اوج از مرکز عالم یعنی زمین بیشتر از آن گردد که بسابق نشان داده شده است.
توجه به این شده است که اگر ما آنرا(یعنی ذروه مرئیه)را مبدأ فرض کنیم و مرکز فلک
احاطه شده که مراکز آنها یکی است و فلک خارج مرکز نیز نسبت بمرکز عالم برحسب
دو حرکت فلک تدویر و فلک خارج مرکز برای هر ستاره مثل حرکت وسطای خورشیدند و چون به یکی از این دو حرکات اطلاع یافتی و آنرا از مجموع حرکت
الرؤیة فرض حرکتی الکوکب و المرکز کذلک لتتطابقا و ذلک بأن فرض دائرتین علی مرکز العالم تمر إحدیهما بمرکز- و إذا عرفت ذلک فاعلم أن من الأصول المقتضیة للاختلاف الثالث و هو کون حرکة"