چکیده:
با افزایش نفوذ پساساختارگرایی و پساتجددگرایی در حوزهی روابط بین الملل طی دو دههء اخیر،مطالعه گفتمان،مورد توجه فزایندهای قرار گرفته است.اما این مطالعات همیشه از سوی جریان اصلی روابط بین الملل به این متهم شدهاند که فاقد روشهای نظامیافتهء مطالعاتی هستند،به واقعیتهای تجربی توجه نمیکنند و نتوانستهاند به یک برنامه پژوهشی شکل دهند.به نظر میرسد مخالفتهای دانشپژوهانی که به این نوع مطالعات علاقهمند هستند با علم مدرن با روشهای علمی و نگاه انتقادی آنها به تلاشهایی که برای نظمبخشی به جهان اصلی باقی نمیگذارد.اما در این مقاله نویسنده میکوشد مطالعات گفتمانی را به یک برنامهء پژوهشی همراه با روششناسی نظامیافته تبدیل کند که موضوع مطالعه تجربی نیز دارد و نوعی«علم بهنجار»را به معنای کوهنی آن در چارچوب اجتماع گفتمان یعنی اجتماع دانشپژوهان متعهد به مجموعه تعهداتی که لازمه اینگونه مطالعات است(تلقی از گفتمان به عنوان نظام دلالت، مولد دیدن گفتمان و نقش رویهها)سامان بخشید.در بررسی هریک از این تعهدات،نویسنده روشهایی را برای انجام مطالعات و تحقیقات عرضه میکند که میتوانند برای پژوهشگران علاقهمند به این چشمانداز کلیدهای راهنمای خوبی باشند.
خلاصه ماشینی:
"دانشپژوهان در این حوزه به عنوان بخشی از«قالب استدلالی»1مشترک که حدود و ثغور برنامه را را مشخص میسازد مجموعهای از تعهدات نظری را که به مطالعات گفتمانی آنها سازمان میبخشد و به شکلی ضمنی بسترهای مناسب توجیه/کشف(یا مقامهای گردآوری و داوری)را محدود میکند به رسمیت میشناسند و پژوهشهای خود را بر آن مبتنی میکنند(به عنوان نمونه،برخی از دعاوی را میتوان بر فاکتهای تجربی مبتنی ساخت که از طریق مطالعهء انواعی از دادهها تعیین میشوند و برخی دیگر از دعاوی را میتوان صرفا بر استدلال و تأمل بنیان نهاد).
Keeley,1990:92 که برای مشروعیت رویههای بین المللی اهمیت دارد آن است که گفتمانها عامه مردم (مخاطبینی)را برای کنشگران صاحب اقتدار به عنوان سوژزه تولید میکنند و همچینن فهم متعارف آنها از وجود و ویژگیهای پدیدههای مختلف و این را که مقامات دولتی چگونه باید از طرف آنها و به نام آنها عمل کنند(مثلا حفظ امنیت دولت یا کمک به دیگران)تولید میکنند.
اما اگر گفتمانها نظامهای دلالتی"مبتنی بر تمایز"2هستند،چگونه این نظامها عمل میکنند و چیزها را میسازند و به اشخاص در مورد واقعیت اجتماعی شناخت میدهند؟یکی از پاسخها که تا حدودی وجه اشتراکی در ادبیات روابط بین الملل محسوب میشود،این است که گفتمانها به عنوان ظرفیتهای پس زمینهای برای اشخاص عمل میکنند تا آنها میان چیزها تمایز بگذارند و آنها را تشخیص دهند،به آنها خصوصیات و ویژگیهایی میبخشند که مسلم انگاشته میشوند و آنها را به سایر اعیان3مرتبط میسازند."