چکیده:
ارتباط میان جهانی شدن تجارت و اندازه دولت از موضوعات مهمی است که بیشتر بعد از مطالعه رودریک (1998) در اقتصاد بخش عمومی و مالیه عمومی مطرح شد. رودریک برای 23 کشور عضو سازمان همکاری های اقتصادی و توسعه نشان داد که هر چه اقتصاد بازتر شود اندازه دولت نیز می تواند بزرگ تر شود. ما در این مقاله به بررسی تاثیر جهانی شدن اقتصاد بر اندازه دولت در ایران طی دوره 1353-1385 می پردازیم. لذا بر اساس متغیرهای رشد اقتصادی، درجه باز بودن اقتصاد، شاخص صنعتی شدن، تورم و اندازه دولت و با استفاده از متدولوژی خود رگرسیون برداری و تحلیل شوک ها و تجزیه واریانس به بررسی این موضوع پرداختیم. نتایج این مطالعه نشان می دهد که جهانی شدن تجارت در ایران باعث رشد اندازه دولت گردیده و بیشترین توضیح دهندگی رشد اندازه دولت را در اقتصاد ایران نشان می دهد. لذا می توان بر اساس این مقاله نتیجه گرفت که پیوستن به سازمان تجارت جهانی می تواند با ریسک های خارجی بیشتر همراه باشد و به دنبال آن هزینه ای تحمیل نماید که آثار سویی بر شرایط اقتصادی اجتماعی داشته باشد. از این رو دولت باید از هم کنون به دنبال راه حل های مناسب جهت مقابله با ریسک های بین المللی باشد.
خلاصه ماشینی:
"طور کلی دو نگرش افراطی از جایگاه دولت در عصر جهانیشدن وجود دارد: در یک نگرش، قدرت دولت در فرایند جهانی شدن رو به زوال و اضمحلال خواهد بود و به حداقل ممکن خواهد رسید که سیطره بازار و بخش خصوصی در این نگرش، برجسته و مملوس است، و از سوی دیگر، نگرش نئولیبرالیسم معتقد است که در عصر جهانی شدن، وظایف و قدرت و اختیارات دولت بیش از هر زمان خواهد بود؛ زیرا فرایند جهانیشدن به همراه خود اختلالات فراوانی را ایجاد میکند که لازم است دولتها برای تصحیح آن اختلالات، با شدت بیشتری در اقتصاد حضور پیدا کنند.
بیرد (1971) 3 ، نسبت هزینه های دولت به تولید ناخالص ملی را به عنوان شاخص برای اندازه ی دولت، در پنج کشور توسعه یافته مورد استفاده قرار می دهد و نتیجه میگیردکه قانون واگنر در این کشورها در ترم های کلی قابل دفاع است.
ارائه مدل، برازش، تفسیر نتایج روش الگوسازی که به منظور بررسی تأثیر جهانی شدن تجارت بر اندازه دولت به کار گرفته می شود، روش سریزمانی است و از میان الگوهای مطروحه در این روش؛ از الگوی خودرگرسیون برداری 4 که در واقع یک روش غیرمقید اقتصادسنجی است و در آن بردار متغیرها تابعی از وقفه های خود و سایر متغیرهای درونزاست، استفاده میشود.
که متغیرهای مدل عبارتند از: لگاریتم طبیعی اندازه دولت (نسبت مخارج کل دولت به قیمت حقیقی به تولید ناخالص داخلی به قیمت حقیقی)، لگاریتم طبیعی تولید ناخالص داخلی حقیقی، لگاریتم طبیعی شاخص جهانی شدن تجارت (نسبت جمع صادرات و واردات حقیقی به تولید ناخالص داخلی حقیقی)، لگاریتم طبیعی شاخص صنعتیشدن (نسبت ارزشافزوده بخش صنعت به کل ارزشافزوده بخشها به قیمت حقیقی)، لگاریتم شاخص قیمت مصرفکننده، جز اخلال رابطه (2) را با استفاده از دادههای سری زمانی 1385-1353 و الگوی خود رگرسیون برداری برای اقتصاد ایران مورد برازش قرار خواهیم داد."