چکیده:
امروزه، محققان توسعه بر این باورند که از میان سرمایه های فیزیکی، تکنولوژیک و انسانی؛ متغیر اصلی و با اهمیت، سرمایه انسانی و بهره وری صحیح از آن است. توسعه و تکامل اقتصادی، جز از طریق رشد فرهنگی عوامل کار در محیط و سازمان های کار محقق نمی گردد. این چنین است که اخلاق کار در فرهنگ کار جامعه اهمیت یافته و متضمن توسعه و پیشرفت می شود. در این میان ورود زنان به بازار کار یکی از متغیرهای مؤثر بر فرهنگ و اخلاق کار در جامعه بوده است. این تحقیق با رویکردی جنسیتی به اخلاق کار در جامعه ایرانی، درصدد پاسخ به این نکته است که با توجه به خصوصیات محیط کار در ایران، چه تفاوت ها و شباهت هایی بین اخلاق کار زنان و مردان قابل مشاهده است و اینکه در صورت وجود تفاوت، چه عواملی در آن دخالت دارند. در این تحقیق از روش پیمایشی استفاده شده و ابزار تحقیق پرسشنامه بوده است.جامعه آماری، اعضای هیئت علمی و کارمندان دانشگاه تهران بوده اند که از میان آنان به صورت نمونه گیری طبقه بندی شده، جمعیت نمونه انتخاب شده است. پس از تجزیه و تحلیل داده ها و تحلیل مسیر، این نتایج بدست آمد: آنچه که در محیط کار دانشگاه بر اخلاق کار افراد مؤثر است، متغیرهای اقتصادی و پایگاهی کارکنان آن نیست، بلکه آنچه اهمیت دارد، متغیرهای فرهنگی و روابط درون سازمانی است و در دانشگاه به عنوان یک محیط فرهنگی بیشتر متغیرهای منزلتی، اجتماعی و ساختاری هستند که بر رفتار و اخلاق کارکنان تاثیرگذارند و زنان هم از این قاعده مستثنی نیستند. متغیر«جنسیت» به عنوان یک عامل مهم و مشخص در اخلاق کار(متغیر وابسته) خود را نشان نداده ولی توسط متغیرهای درون سازمانی (متغیرهای فرهنگی)، خود را بازنمایی و بازشناسی میکند.
خلاصه ماشینی:
گذشته از موارد مذکور مسئله مهم دیگری که در کار زنان و نحوه چگونگی آن خودنمایی بارزی دارد این است که در بسیاری از تحقیقات خارج و داخل کشور بارها و بارها این نتیجه حاصل شده است که زنان شاغل صرف نظر از میزان تحصیلات ، وضعیت تأهل ، تعداد، سن و جنس فرزندان آنها، نوع شغل و میزان درآمد، موقعیت شغلی با هر میزان ساعات کار و با هر پست سازمانی ، باید علاوه بر مشکلات مربوط به کار، بار مشکلات مربوط به نقش های محول و مقرر (خانه داری ، مادری ، همسری ، پرستاری ) را به تنهایی به عهده گیرند١ (مقصودی ، ١٣٨٣).
در دانشگاه تهران ، زنان شاغل متخصص انتظار ایفای نقشی بیشتر از آن چه در حال حاضر انجام می دهند از خود دارند ولی به علت غلبه تفکر مردانه در محیط شغلی به نقش هایی کمتر از میزان انتظار خود بسنده می کنند، اما مردان اگر چه موافق مشارکت اجتماعی و شغلی زن در جامعه هستند ولی این موافقت را مشروط به حفظ اولویت شغلی خودشان می دانند و شغل زنان در درجه دوم اهمیت قرار می گیرد.
به طور مختصر، این مطالعه بر این نکته تأکید دارد، آنچه که در محیط کار دانشگاه بر اخلاق کار افراد مؤثر است ، متغیرهای اقتصادی و پایگاهی کارکنان آن نیست ، بلکه آنچه که اهمیت دارد، متغیرهای فرهنگی و روابط درون سازمانی است و در دانشگاه به عنوان یک محیط فرهنگی بیشتر متغیرهای منزلتی ، اجتماعی و ساختاری مطرح هستند، نه متغیرها و ویژگی های برون سازمانی که بر رفتار و اخلاق کارکنانش تأثیر می کند و زنان هم از این قاعده مستثنی نیستند.
A Study of the Occupational Work; Ethic Journal of Vocational Education Research, 19(1).
C. (1995) Vocational – Technical Education and the Occupational Work Ethic, Journal of Industrial Teacher Education, 32(3).