چکیده:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه میان باورهای هوشی و پیشرفت تحصیلی با توجه به نقش واسطه ای اهداف پیشرفت و درگیری شناختی است. برای این منظور 500 دانش آموز پایه سوم رشته ریاضی (250 دختر و 250 پسر) دبیرستان های شهر شیراز به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به پرسشنامه ای متشکل از خرده مقیاس های باورهای هوشی (دوپیرت و مارین 2005)، خرده مقیاس اهداف پیشرفت (میدلتن و میگلی 1997) خرده مقیاس درگیری شناختی (پینتریچ و همکاران 1991) و تلاش (دوپیرات و مارین 2005) پاسخ دادند. عملکرد تحصیلی ریاضی دانش آموزان نیز از طریق معدل پایان سال در دروس ریاضی سنجیده شد. یافته ها به طور کلی نشان دادند که اهداف پیشرفت، درگیری شناختی و تلاش، نقش واسطه ای را در رابطه میان باورهای هوشی و پیشرفت تحصیلی ریاضی دارند: باور هوشی ذاتی از طریق اهداف رویکرد - عملکرد، اهداف اجتناب - عملکرد و راهبردهای شناختی سطحی بر پیشرفت تحصیلی به صورت غیر مستقیم و منفی اثر می گذارد، - باور هوش افزایشی نیز از طریق اهداف تبحری، راهبردهای شناختی عمیق و تلاش به صورت غیر مستقیم و مثبت بر پیشرفت تحصیلی تاثیر دارد. یافته ها، ضرورت توجه به متغیرهای شناختی - اجتماعی را در بافت مدرسه مورد تایید قرار می دهند.
خلاصه ماشینی:
"یافتهها بهطور کلی نشان دادند که اهداف پیشرفت،درگیری شناختی و تلاش، نقش واسطهای را در رابطه میان باورهای هوشی و پیشرفت تحصیلی ریاضی دارند:باور هوشی ذاتی از طریق اهداف رویکرد-عملکرد،اهداف اجتناب-عملکرد و راهبردهای شناختی سطحی بر پیشرفت تحصیلی به صورت غیرمستقیم و منفی اثر میگذارد،-باور هوش افزایشی نیز از طریق اهداف تبحری،راهبردهای شناختی عمیق و تلاش به صورت غیرمستقیم و مثبت بر پیشرفت تحصیلی تاثیر دارد.
همچنین براساس یافتههای پژوهشی(الیوت،مگ گریگور و گیبل،9991؛دو پیرات و مارین،5002؛رستگار،5831؛ عابدینی،6831)فرضیه دیگران این مطالعه آن است که رابطه اهداف اجتناب-عملکرد با پیشرفت تحصیلی منفی است و با واسطه راهبردهای شناختی سطحی بر پیشرفت تحصیلی اثر دارد.
باتوجه به اینکه هدف پژوهش حاضر،بررسی نقش واسطهای اهداف پیشرفت و درگیری شناختی در میان باورهای هوشی و پیشرفت تحصیلی به روش تحلیل مسیر است،در جدول 4 ضرایب اثر مستقیم،غیرمستقیم و کل متغیرهای پژوهش همراه با سطح معناداری آنها آورده شده است.
معنی دار بودن اثر غیرمستقیم و مثبت باور هوشی افزایش بر پیشرفت تحصیلی نشان میدهد که دانشآموزانی که اعتقاد دارند هوش کیفیتی انعطافپذیر و قابل افزایش است اهداف تبحری را انتخاب و برای رسیدن به اهداف خود تلاش زیادی به خرج داده و عمدتا از راهبردهای پردازش عمیق و سطح بالا استفاده مینمایند.
همچنین معنیدار بودن اثر غیرمستقیم و منفی باور هوشی ذاتی بر پیشرفت تحصیلی نشان میدهد که دانشآموزانی که اعتقاد به ذاتی بودن هوش دارند، غالبا اهداف رویکرد-عملکرد و اجتناب-عملکرد را انتخاب کرده،برای رسیدن به اهداف خود دارای حداقل تلاش هستند و از راهبردهای شناختی و سطح پایین استفاده میکنند و در نهایت عملکرد تحصیلی ضعیفی دارند."