خلاصه ماشینی:
"چه تصویری از خودت داری؟فکر میکنی میتوانی؟یا مدام دچار تردید میشوی و دربارهی خودت ساز مخالف میزنی؟تا به حال شده در دور باطل«نمیتوانم،پس انجام نمیدهم»بیفتی؟شده است دست خودت را بگیری و یک روز از این دور باطل بیرون بیایی و به هویت مثبتی از خودت برسی؟ایمان بیاور که با کمی حوصله و درایت میتوانیم،هویتهای منفی خود و دیگران را به هویتهای مثبت تبدیل کنیم.
آیا شغل من هم،هویت من است؟اگر تصور من در کودکی همیشه این باشد که معلم یا خلبان شوم،میتوانم براساس این تصور در بزرگسالی یک هویت شغلی پیدا کنم؟ آدم از خودش میپرسد:آیا من میتوانم در این رشته موفق شوم؟ آیا من میتوانم این درس را بخوانم؟و آیا میتوانم این نمره را به دست بیاورم؟یا میگوید:بله!حتما میتوانم.
یعنی وقتی یک نفر میخواهد خلبان شود،اول خودش را تصور میکند،با تمام ویژگیهای شغلی یک خلبان!مثلا میگوید:خلبان QI در این حد میخواهد،خب من دارم.
آیا کودکستانها و مدارس ابتدایی ما در این هویتیابی شغلی نقش دارند؟یک نفر که در کودکستان هویت موفقیت پیدا میکند،مربی کودکستان با او چهطور برخورد کرده است؟اگر بچه در کاری اشتباه کرد،به او گفته است،تو به درد نمیخوری؟تو هیچوقت آدم نمیشوی؟.
اگر ما بخواهیم هویت مثبت را تقویت یا بازسازی کنیم،راهش این است که بیاییم کار را از مثبتها شروع کنیم.
حالا اگر بخواهیم زاویهی نگاهمان را تغییر دهیم و کلانتر به قضیه نگاه کنیم چی؟منظورم افرادی است که این سن را رد کردهاند و در کشف نقش و تعهد به نقش، دچار مشکل هستند و دچار بحران هویت شغلیاند."