چکیده:
نگاه تاریخی به پدیدههای اجتماعی به فهم بهتر آن پدیدهها کمک خواهد کرد. جهانیسازی(جهانی شدن)نیز از این قاعده مستثنا نیست.به لحاظ تاریخی،اگر جهانیسازی را تلاش برای یکپارچهسازی و یکسانسازی همه تفاوتها در نظر بگیریم،آنگاه باید بگوییم که با پدیده جدیدی روبهرو نیستیم؛چه بدین معنا مذاهب،پیشگام جهانیسازی بودهاند.اما اگر جهانیسازی را به معنای جهانی شدن بازارهای مصرف،یکسانسازی شکلهای مبادله و به طور کلی یکپارچهسازی اقتصادی تعریف کنیم،باید بگوییم که جهانی شدن یا جهانیسازی پاسخی است که نظام سرمایهداری به بحرانهای ذاتی خود،که ناشیاز نیاز به انباشت دمافزون سود و سرمایه است،داده است.در این مقاله ابعاد مختلف جهانیسازی سرمایهداری،از جمله بحرانهای ادواری آن،تأثیر جهانیسازی بر نیروی کار، فناوری،شهرنشینی و برخی ابعاد مرتبط با ایران مورد بحث قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
این خود زمینهساز رکود بود؛اما باید گفت سرمایهداری در این مقطع به دوره انحصار وارد شده بود و قیمتها را دیگر ساز و کارهای بازار تعیین نمیکردند.
فقط توجه کنید که چگونه مفهوم انقلاب طبقاتی،جای خود را به جنبشهای اجتماعی جدید داده است.
شهرهای بزرگ جهان،چه در دنیای پیشرفته و چه در جهان سوم،به طور مداوم میکوشند تا برای کسب جایگاهی رفیعتر در اقتصاد جهانی مزیتهای منحصر به فردی عرضه و سرمایه را به سمت خود جذب کنند؛زیرا جهانیسازی،جغرافیا و ترکیب اقتصاد جهانی را سخت دگرگون ساخته و با شتابی بیمانند این دگرگونی را تشدید کرده است.
جهانیسازی که خود را سیاست تعدیل اقتصادی عیان ساخته،حاوی آثار منفی بسیاری،همچون فقر گسترده،بیکاری رو به رشد،تحلیل و ضعیف طبقه متوسط که رشد آن معول خط مشی دولت رفاه بود و در یک کلام،قطبیشدن جوامع نیز بوده است:در یکسو،اقلیتی با ثروتهای افسانهای قرار دارند و در سویدیگر،اکثریتی زیر خط فقر.
مهمترین نکته آن است که مصالح ملی را نمیشناسیم یا اینکه آن را در دعواهای سیاسی آن را قربانی میکنیم؛واقعا برای مقابله با وضعیت در حال گذار جامعه جهانی،برنامهای نداریم؛نظام آموزش و پرورش و نظام آموزش عالی کشور، متناسب با دوران جهانیسازی نیست؛نحوه برخورد ما با گروههای متفاوت و اساسا پذیرش متفاوت بودن نادرست است؛مسأله سیاسی کشور حل نشده است،و تا این مسأله حل نشود، راه به جایی نمیبریم و نمیتوانیم برنامهریزی کنیم،و هرگروهی تلاشهای گروه دیگر را خنثی میکند.
پاسخ سؤال شما این است که اگر بتوانیم مسأله سیاسی را حل کنیم،جامعه ایران راه دویستساله را در بیست سال طی خواهد کرد.