خلاصه ماشینی:
"ب:سماع قطع نظر از معنای لغوی،در عرف متصوفه کلمه عامی است برابر«غنا»و«موسیقی»و«سازواواز» «پایکوبیهای خاص محفل درویشان،شاعران و عارفان موسیقی،گاه از این لفظ اراده«مطلق موسیقی»را کردهاند و که در این بیت بدین معنا اشارت است(یعنی موسیقی خاص سراپرده پادشاه)کمااینکه بلافاصله سروده است «نوا بر طرز این خرگاه میزن رهی کو«گویدت»آن راه میزن» (طبق متن تصحیح شده آقای وحید دستگردی«گویدت»است که بنظر درستتر میآید و ظاهرا ضمیر(ت)یا اشاره به پادشاه است یا اشاره به خرمباش) ج:«راه»در موسیقی بمعنای لحن،آهنگ،مقام،شعبه و اوازه است ساقی بدست باش که غم در کمین ماست مطرب نگاهد ار همین«ره»که میزنی (حافظ) در ابیات یاد شده،شاپور،نکیسا را با رسم معمول بارگاه پادشاهان آشنا میکند و بدو میآموزد که چون در پیشگاه خسرو بنشینی دیده بردوز و هر لحنی را که پادشاه میخواهد همان را به نیکوئی و در خورد مقام خرگاه او بنواز.
ششم-سپس استاد ابیاتی دیگر از خسرووشیرین نظامی برین تقدیر نقل فرمودهاند: نشسته باربد«بربط»گرفته جهان را چون فلک در خط گرفته بدستان دوستان را کیسه پرداز بزخمه،زخم دلها را شفا ساز ز درد دل گره بر عود میزد که عودش بانگ بر داود میزد بنوعی گوش«بربط»را بمالید کزان مالش دل«بربط»بنالید چو بر زخمه فکند«ابریشم»ساز درآورد آفرینش را به آواز و از انجا که در باب اصطلاحات موسیقی مندرج در این ابیات مطلبی مرقوم نفرمودهاند ضرور دانست که به اجمال توضیحی عرض کند:الف:کلمه«دستان»چنانکه یاد شد به رشتههائی اطلاق میشود که بر دسته سازهای رشتهای مقید مانند تنبور و سهتار و تار و مانند اینها میبندند اهل موسیقی بدانها«پرده»نیز میگویند."