خلاصه ماشینی:
"چگونه میتوان هیئتی غریبه را وارد ایران کرد و در عرض چند روز-و حتی اگر بخاهید چند سال-آنها را به آداب،رسوم،اخلاق مردم ایران،به آبوهوا و وضعیت جغرافیائی،پستی و بلندی سرزمین ایران آشنا نمود؟آشنا بودن به مسائل فوق اصل اول و مهم معماری،خانهسازی،طرح و اجرای ساختمانی در هر منطقه است.
کشوری مثل ایران با آبوهوائی مخصوص به خودش،با رطوبت کم در تابستان و زیاد در زمستان،هوای داغ و طاقت فرسایش در تابستان و زمستان سخت و سیاهکنندهاش،کشوری که اختلاف درجه حرارت شب و روزش در بیست و چهار ساعت بیش از سی درجه است،چگونه میتوان مصالح ساختمانی فرانسوی را در آنجا به کار انداخت و مورد استفاده قرار داد؟در آلمان که فاصله شمال تا وسط و وسط تا جنوبش هرکدام کمتر از چهار صد کیلومتر است،مصالح ساختمانیاش باهم کلی متفاوت است.
حالا معلوم نیست که این کارشناس فرانسوی چه کاری و چه کارشناسائی میخاهد در ایران بکنند که ایرانیها نمیتوانند بکنند؟ دیگر اینکه عدهای-به خصوص"تحصیل کردههای امریکا و اروپا-در سی چهل سال اخیر به کله مردم مشتی مزخرفات"علمی"فرو کرده و میکنند،و حتا میخاهند ثابت کنند که این فکرها صحیح نیز میباشد.
نویسنده این سطرها که هر ساله محاسبه مقاومت چندین ساختمان مسکونی اعم از کوچک و بزرگ،بتونی،فولادی چوبی،مدرسه،سالنهای ورزش و انبارها و کارخانهها(به جز ساختمان پلها که کار اصلیاش است)و در منطقه شمال آلمان از زیر دستش میگذرد،نمیتواند ادعای این را بکند که حتا یکی ازین ساختمانها چه از- لحاظ مواد ساختمانی و چه از لحاظ معماری قابل انتقال به ایران میباشد."