چکیده:
شهاب الدین یحیی سهروردی معروف به«شیخ اشراق»چه از نظر قدرت تفکر و نظام فکری و چه از جهت زبانی و ادبی یکی از نوابغ حکمت اسلامی و فرهنگ ایرانی است. شیخ رسالات متعددی را به زبان رمزی به زبان فارسی نگاشته است که یکی از آنها«فی حاله الطفولیه»میباشد. نگارنده در این مقاله ضمن بیان خلاصه داستان«فی حاله الطفولیه»به نقد و تحلیل و بیان رمزها و تمثیلات آن پرداخته و در پایان نتیجه گرفته است که:در این رساله-برخلاف سایر رسالات سهروردی- جنبههای تعلیمی و تمثیلی داستان از جنبههای رمزی آن بیشتر است و احتمالا شیخ این رساله را برای مبتدیان سیر و سلوک نگاشته است.
خلاصه ماشینی:
"(همان:222) اما آنچه در نگاه اول توجه ما به خود جلب میکند نشانههای عدم واقعیت در داستان است، شخصیتها و مکانها و حوادث در داستان به گونهای مطرح و توصیف میشود که با تجربههای عادی و واقعی نمیخواند و با توجه به تجربههای عادی ما در جهان مادی و محسوس مبهم و بیمعنی است به طوری که بدون در نظر گرفتن امکان تجارب روحانی که در حالت خلسه و در مکانی ماورای عالم حس اتفاق میافتد و بدون آشنایی با زمینهء تفکر و جهانبینی سهروردی این داستان مانند سایر داستانهای او نه معنی دارد و نه میتوان علت موجهی برای بیان رمزآمیز و مبهم آن ذکر کرد.
قبلا اشاره کردیم که سالک وقتی شیخ را باز مییابد از او دربارهء جهان هستی و مسائل عرفانی و تعالیم صوفیانه سؤالاتی میپرسد و شیخ با رمز و تمثیل به یکایک سؤالات او پاسخ میگوید که این پاسخها حاوی بسیاری از تعالیم عرفانی است؛اینک به ذکر این موارد میپردازیم: 1-رازداری و کتمان سر از نااهل:در این رسالهء قهرمان داستان میگوید:«از ذوق آن سر که بر لوح بود چنان بیخویش گشتم که هرچه بر لوح دیدم با آن همراه بازگفتم،همراه نااهل بود بر سخن من بخندید و افسوس پیش آورد و سفاهت آغاز نهاد و عاقبت دست به سیلی دراز کرد گفت مگر دیوانه گشتهای و اگرنه هیچ عاقلی جنس این سخن نگوید»(همان:352)و همین مسأله باعث میشود که مدتی از مصاحبت شیخ محروم گردد و بعدها نیز که موفق به دیار مجدد شیخ میشود شیخ او را ملامت میکند و داستان بط و سمندر را برایش تعریف میکند و به او میگوید که:«هر سخن به هر جای گفتن خطاست و هر سخن از هرکس پرسیدن خطاست."