چکیده:
توسعه کارآفرینی مقوله مهمی است که دولتها با طراحی و اجرای برنامهها و سیاستهایی در راستای آن گام برمیدارند. هرچند در هر کشوری بنا به مقتضیات آن،اهداف خاصی در راستای منافع آن کشور از توسعه کارآفرینی مدنظر قرار میگیرد،ولی در مجموع دولتها اهداف همانندی را دنبال میکنند.از مهمترین این اهداف میتوان به افزایش اشتغال،توسعه اقتصادی،افزایش رقابت در اقتصاد و توسعه کارآیی بازار،افزایش نوآوری و توسعهء انتشار فناوری،کمک به افزایش صادرات، دستیابی به توسعه منطقهای،کاهش انحصار شرکتهای بزرگ و تمرکززدایی و افزایش مشارکت بخش خصوصی در اقتصاد اشاره کرد. مقصود این مقاله شرح این اهداف و معرفی برخی مشکلات معمول کارآفرینان و شرکتهای کوچک و متوسط با ذکر ارتباط بین دو مفهوم کارآفرینی و کسب و کارهای کوچک است.
خلاصه ماشینی:
"5-کمک به افزایش صادرات کشورهایی که رویکرد افزایش صادرات را در اقتصاد خود دنبال میکنند از طریق حمایت از کسب و کارهای کوچک و واحدهای کارافرینانه فرصت ورود به بازار بین الملل و عرضه محصولات و خدمات این نوع شرکتها را تسهیل میکنند که در کل به نفع صادرات کشور است.
مطالعات انجام شده نشان میدهد که مشکلات معمول کسب و کارهای کوچک را میتوان شامل موارد زیر داشت: 1-کمبود سرمایه و توسعهنیافتگی نهادهای مالی مربوط به کسب و کارهای کوچک معمولا افراد کارآفرین کسانی هستند که خود توانایی مالی بالایی برای ایجاد و توسعه کسب و کارهای خود ندارند.
با توجه به روابط گسترده سازمانهای بزرگ،تجربه قبلی این سازمانها در بازارهای موجود و نیز تواناییهای مالی و مدیریتی آنها، دسترسی این نوع شرکتها به اطلاعات مورد نیاز بسیار سهلتر از شرکتهای کوچک صورت میگیرد که نتیجه آن کاهش کیفیت تصمیمات و برنامههای شرکتهای کوچک و عقب افتادن آنها در مسیر رقابت است.
این افراد عموما فرصت کمتری برای کسب تجارب و شایستگیهای مدیریتی داشته و لذا ضعف مهارتهای مدیریتی یکی از مسایل عمده و مهم شرکتهای کوچک است که به عنوان نمونههایی از آن میتوان به ناآشنایی با مسایل مالیاتی و حقوقی،اصول سازماندهی و اداره نیروی انسانی در شرکتهای تجاری،مسایل مربوط به کیفیت و مشتریگرایی،روشهای تحقیق بازار و تهیه برنامههای مالی،بازاریابی و تجاری اشاره نمود.
این مشکلات عبارتند از کمبود سرمایه و توسعهنیافتگی نهادهای مالی مربوط به کسب و کارهای کوچک، دسترسی محدود و نابرابر به بازارهای سرمایه و اعتبار،ضعف شدید،گرانی و نابرابری در دسترسی به اطلاعات بازار، مشتریان و تامینکنندگان،ظرفیت ما زاد،تسهیلات زیربنایی ناکافی،ضعف مدیریت و مهارتها،موانع قانونی و حقوقی، عدم توانایی در دستیابی به فناوری مناسب و ناآشنایی با مسایل کیفیت و استانداردها."