خلاصه ماشینی:
"خود آقای مجتهدی و حضرتآیت الله مهدوی کنی و امثال اینها از شاگردان مرحوم برهان بودند از مسجد لرزاده؛ومسجد لرزاده هیچ کس روپای خودش بند نبود و خود ایشان،خوب،معمم بود ولی ازروز پنجم،ششم،تمام لباسش و اینها همه کنار میرفت؛یک عمامه،یک پارچهمشکی روی سرش میبست و یک قبای مشکی و لباس مشکی؛و خلاصه همۀوجودش عزادار بود.
ما هم در حاشیه با اینها بودیم تا یواشیواش به سن بلوغ و بعد از بلوغ و بعد دیگه با مرحوم حاج مهدی عراقی هم از آنجا خیلی رفیق شدیم،یعنی ایشان همه کاره نواب بود.
بعد یواشیواش«پساندازجاوید»درست شد و بعد«صندوق کوثر»درست شد که ریشه صندوقهایقرض الحسنه سراسر ایران از برکات انفاس قدسیه مرحوم برهان است که ما از مسجدلرزاده بنیادگذار این کار شدیم تا آمدیم الآن سراسر ایران حدود مثلا 300،400صندوق هست.
به حاج اسماعیلعصار که تشکیلات قهوهخانه و آبدارخانه و اینها همه دست او بود و نفوذ عجیبی همداشت گفتیم که ما اجازه را گرفتیم از حاج میرزا علی آقا و میخواهیم هفته دیگر یکختم بگذاریم برای فیضیه.
حاج آقا اشاره به درس و بحث و در واقع مطالبی که در هیئتهای مؤتلفه ارائه میشد کردید،محتوای این مباحثی که به اعضا ارائه میشد چی بود؟ *عرض کنم که،خدا رحمت کند،حاج صادق امانی خیلی فعال بود.
یک مسجدی بود به نام مسجد شیخعلی در چهار راه سیروس و امام جماعت آنجا هم آقای شاهچراغی بود؛ایشان خیلیمأنوس بودند با دوستان و آنها نزد ایشان درس میخواندند.
گردانندۀ هیئت انصار چه کسانی بودند؟ *خدا رحمت کند همه آنها را؛اکثرشان رفتند:حاج مصطفی میر خانی بود،حاجآقا بزرگ میر خانی بود،حاج آقا کلینی بود،حاج آقای بهشتی بود."