چکیده:
آموزش به سبک نوین در ایران که از مایههای مباهات کشور است،گرچه با تأسیس دار الفنون تجلی عینی یافت،ولی ریشههای واقعی آن را باید در روند نوگرایی و تجدد و زمینههای فکری مؤثر در استقرار آن جستجو کرد.بررسی این جریانهای فکری و بازشناسی تحلیلی این مسیر نیازی است در راستای تقویت هویت ملی و از سویی آسیبشناسی احتمالی آن،تا با درک صحیح موضوع،گذر از مسیر پیش رو با توفیق بیشتری قرین گردد.مقالهء حاضر که در قالب 4 بخش تنظیم گردیده،سعی دارد تا پیشینهء آموزش نوین در ایران را تا زمان گشایش دار الفنون واکاوی کند1و از این رهگذر،گوشهای از خدمات فرهنگی انجام شده در آن دوران را به تصویر کشد.
خلاصه ماشینی:
"به رغم آنکه کشورهای انگلیس و فرانسه در آن زمان مرکز علم و صنعت بودند،وی برای اجتناب از نفوذ آنها در امور مدرسه و بهرهبرداری از آن،به کشور دست دومی چون اتریش روی آورد،اما متأسفانه با آغاز کار دار الفنون،توطئهء دشمنان امیر در عزل و قتل او به نتیجه رسید و جانشینان وی که همه مرعوب و مجذوب بیگانگان بودند،تلاشهای وی را در این زمینه ضایع کردند.
2 میسیونرهای مسیحی احتمالا از دورهء ولیعهدی عباس میرزا که توجه ویژهای به آموختن علوم نوین در ایران با اعزام دانشجو به خارج پدید آمد،زمینه فعالیت خود را در آموزش و پروش جدید مناسب دیده و بیست و چند سال بعد از اعزام اولین سری محصلین به اروپا،تأسیس مدارس غربی را آغاز کردند.
تأسیس دار الفنون با استفاده از معلمین خارج و نوع رشتههای تخصصی که ابتدا شامل مهندسی و نقشهکشی،طب و داروسازی،توپخانه،پیاده نظام،سواره نظام، معدنشناسی و کمی بعد نقاشی و موسیقی بود1،خواه ناخواه آموزش و پرورش ایران را از انحصار مکاتب و مدارس علمیهء سنتی خارج ساخت و دقیقا مسیری در جهت مخالف نظام سنتی،پیش گرفت،به طوری که از آن پس،آموزش و پرورش جدید،حرکتی گسسته از تاریخ خود و ریشه گرفته از تاریخ تمدن غرب را آغاز کرد و در مقابل آموزش و پرورش سنتی با همهء سابقهاش،رفتهرفته رو به انزوا نهاد.
جمعبندی سیر تکوین آموزش و پرورش رسمی ایران تا گشایش دار الفنون،به لحاظ جریانهای فکری که در آن مؤثر بودهاند،در دو دوره قابل بررسی است:دورهء نخست از ابتدای اعزام محصل به خارج آغاز میشود و تا پایان سلطنت ناصر الدین شاه،که همان دیدگاهها،اهداف و کارکردها دنبای میشد،ادامه مییابد."