چکیده:
نظام منطقی رواقی-مگاری، سیستمی است غیر ارسطویی که بتدریج توسط سه حوزه الیایی،
مگاری و رواقی شکل گرفته است.این سه حوزه به ترتیب از لحاظ تاریخی در راستا و امتداد یکدیگر بودند و هریک به
نوعی مباحثی از منطق را مطرح کردند که مورد توجه ارسطو نبود.ازاینرو روابط تاریخی
بین سه حوزه مذکور و نقشی که هریک به لحاظ مبانی منطقی در شکلگیری منطق
رواقی-مگاری ایفا نمودند با اهمیت است، زیرا قسمت مهمی از تاریخ منطق را روشن
میسازد.همچنین بحث در مورد منابعی که مورد استناد مورخان و تحلیلگران
تاریخ منطق است و زمینه چنین پژوهشی را فراهم میکند، کاملا ضروری است.این ضرورت
هنگامی احساس میشود که بدانیم تمام رسالهها و کتابهایی که توسط مگاریها و رواقیها
نگارش شده، از بین رفته است و چیزی از آنها موجود نیست.ما در این مقاله سعی نمودیم که چگونگی سیر شکلگیری منطقی رواقی-مگاری و مراحل
تاریخی آن را به لحاظ نقشی که حوزههای مختلف فلسفی-منطقی داشتند، مشخص نماییم.
خلاصه ماشینی:
"1-منابع شناسایی منطق رواقی-مگاری: از قراینچنین برمیآید که رواقیون تألیفات بسیاری داشتهاند و در رأس آنها خروسیپوس است که در دوره باستان یک منطقی پرقدرت و پر نفوذ بوده است و تعداد نوشتههای او را حدود هفتصد و پنج رساله ذکر کردهاند؛اما باید دانست که متأسفانه تمام آثار مگاریها و همچنین آثار رواقیها مفقود شده است و در دسترس ما نیست.
از دیدگاه آن دو مگاریون با ساختن پارادوکسهای گوناگون، در مقام طرح سؤالات و ابهامات منطقی بودند که کمتر کسی بدانها توجه نمود؛مثلا«پارادوکس دروغگو» 2 ما را متوجه ویژگی خاص و عباراتی میکند که در مورد صدق یا کذب خود چیزی اظهار میکند و یا پارادوکس«مرد پوشیده روی» 3 به طرح این مسأله میپردازد که اگر فرضا «X» با «Y» عینیت داشته باشند، آیا آنچه را که میتوان به نحو صادق در مورد «X» گفت، میتوان به نحو صادق در مورد «Y» نیز گفت؟ مگاریون برای اولین بار طرح جدیدی از صدق قضایای شرطی را در قالب جدولی که حالات گوناگون صدق و کذب مؤلفههای آن را لحاظ میکرد، ارائه دادند که بعدا رواقیون همین طرح را در مورد سایر قضایای مرکب اجرا نمودند که هم در باب قضایا و هم در بحث استدلال، نتایج فراوانی داشت و نسبت به منطق ارسطو کاملا بدیع و نوین بود و به (1).
این مسأله بسیار عجیب است که ارسطو با اینکه قضایای شرطی را مورد بحث و بررسی منطقی قرار نداده بود و اصلا توجه جدی به آنها نداشت، اشکال قیاس اقترانی را در قالب قضایای شرطی ساخته و پرداخته میکرد و ارائه مینمود؛برای مثال وی شکل اول را اینگونه تبیین کرده است: «اگر A بر همه افرادBحمل شود، وBبرهمه افرادCحمل گردد» «ضرورتاAبر همه افرادCحمل میشود......"