چکیده:
مسأله تشکیک وجود یکی از مسائل مهم فلسفه اسلامی محسوب میگردد که میتوان از
ابعاد مختلف آن را مورد بررسی قرار داد.یکی از این ابعاد چگونگی طرح آن در فلسفه
اسلامی است.این مهم با بررسی خاستگاه مسأله تشکیک به انجام میرسد و این مقاله
عهدهدار بررسی آن میباشد.هرچند ممکن است در مسیر تاریخی تشکیک، این مبحث به الفاظ
مشکک در منطق رسانده شود ولی طرح آن در فلسفه اسلامی خاستگاه مابعد الطبیعی دارد و
آن، تقسیم وجود به واجب و ممکن و اشتراک وجود در این دو قسم است.به عقیده برخی،
اشتراک وجود در واجب و ممکن، شائبه همعرض محسوب شدن این دو قسم را به دنبال داشته
است.فلاسفه در پاسخ، مسأله تشکیک وجود را مطرح میسازند.به دنبال بیان این خاستگاه،
مشخص میگردد که چرا نمیتوان در فلسفه ارسطو، تشکیک وجود را به عنوان یک مسأله
جستوجو کرد؟و برپایه اصول فلسفه ابن سینا چگونه میتوان آن را تبیین نمود؟همچنین
تبیین نهایی مساله تشکیک در فلسفه متعالیه به دست میآید و تبیین میگردد که ملا
صدرا در نظر
نهایی و سطح دوم از فلسفه خویش با توجه به رد هرگونه دو گانگی(ثنویت)در وجود، از
تشکیک وجود، گذر میکند.
خلاصه ماشینی:
"به دنبال بیان این خاستگاه، مشخص میگردد که چرا نمیتوان در فلسفه ارسطو، تشکیک وجود را به عنوان یک مسأله جستوجو کرد؟و برپایه اصول فلسفه ابن سینا چگونه میتوان آن را تبیین نمود؟همچنین تبیین نهایی مساله تشکیک در فلسفه متعالیه به دست میآید و تبیین میگردد که ملا صدرا در نظر (*)-استادیار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی سبزوار نهایی و سطح دوم از فلسفه خویش با توجه به رد هرگونه دو گانگی(ثنویت)در وجود، از تشکیک وجود، گذر میکند.
شناسایی و بررسی موقعیت مذکور پاسخ بدین پرسش را میسر میسازد که چرا این مسأله وارد فلسفه شده است و دغدغه فیلسوف در نخستین گام طرح آنچه بوده است؟در این تتبع به خواجه نصیر الدین طوسی(1274-1201 م/672-597 ق)میرسیم که برای نخستین بار با این مسأله به عنوان یکی از مسائل فلسفی برخورد کرده است و تشکیک را ذیل عبارات ابن سینا(1037-980 م/429-370 ق)در شرح اشارات و تنبیهات، نمایان ساخته است(18:ص 34-31).
تبیین علی-معلولی تشکیک در فلسفه ابن سینا و انتساب قول به تباین وی از دیگر تقسیمات وجود، تقسیم به علت و معلول است که در این تقسیم نیز همچون تقسیم به واجب و ممکن، وجود در اقسام آن مشترک است و اشتراک آن نیز به عمومیتی از وجود باز میگردد که تمام موجودات را در بر میگیرد، زیرا علت و معلول از لواحق«موجود بما هو موجود»محسوب میگردند و با تحلیلی که از واجب و ممکن نزد ابن سینا ارائه شد، نهایتا میتوان این دو تقسیم را یکی دانست به ویژه آنکه بیان شد علت العلل نزد ابن سینا علت فاعلی است."