چکیده:
در این مقاله سعی بر آن است تا با نگاهی فشرده به جایگاه اجرایی اندیشه سیاسی در
ایران به یک دوره طولانی تحولات میان سالهای 907-205 هق/1501-820 م بپردازیم.شرح
اندیشه سیاسی در واقع از آن جهت موردنظر است که میتوان کارکرد سیاسی-اجرایی آن را
در سیمای ایرانشهر جستوجو کرد.تنوع سلسلهها در جغرافیای تاریخی ایران گویای وضع
پرفرازونشیبی است.اما گزینش مراکز سیاسی متنوع از سوی فاتحان بیان نوعی غلبه اندیشه
سیاسی بر عمل سیاسی است.یعنی فاتحان ناگزیر از کاربست شیوه و ابزارهایی بودند تا
بتوانند در محلی خاص تجلی قدرت خود را احساس کرده و به دیگران نشان دهند.این پژوهش ابتدا به طرح مختصر چارچوبههای اندیشه سیاسی ایرانی و کارکردهای آن
پرداخته و آنگاه جغرافیای تاریخی بحث را ترسیم میکند. سپس به تنوع سلسلهها و
پایتختهای آنها در سه دوره عمده زیر میپردازد:1-دوره اول:طاهریان تا غزنویان(351-205 هق/962-840 م)2-دوره دوم:غزنویان تا مغول(616-351 هق/1219-962 م)3-دوره سوم:مغول تا صفویان(907-616 هق/1501-1219 م)
خلاصه ماشینی:
"این جداییخواهی تا حدود زیادی آغاز موفقی (علی رغم عدم موفقیت نهضتها)داشت که بنابر نظر اشپولر از تصمیم طبقه حکمرانان کوچک نتیجه میشد(4:همان)که همان دیوانسالاران ایرانی بودند که با ایجاد چنین پراکندگی تمرکزیافتهای در مقابل بغداد و ایجاد مرکزیتهای متفاوت پایههای عملی بنای اندیشه سیاسی را در ایران مستقل دوره اسلامی بنا نهادند.
در بیشتر منابع تاریخی ایران دوره اسلامی ترسیم حد و حدود ایرانشهر، با منابع تاریخ ایران پیش از اسلام، از جمله کتاب شهرستانهای ایران و کتاب ایرانشهر تألیف مارکوارت، مطابقت داشته است(33).
این نیز خود نشاندهنده تواناییهای آشکار و پنهان و هرچند منفی برای حیات تمدن و فرهنگ ایران بوده است.
در این حال که زمینه اعلام موجودیت کامل اسماعیلیان فراهم آمده بود، دیگر یک مرکز قدرت در ایران وجود نداشت که حاکمیت بر آن تسلط بر همه ایرانشهر تلقی شود.
به نظر میرسد برای اندیشمندان سیاسی آشکار شده بود که شاه خود نیز از طیف عوامل تخریب است و میباید وزیر را هرچه بیشتر اهمیت داد.
ظهور تیمور(812-771 ه ق/1409-1369 م)در مشرق ایران، برای چندمینبار نشان داد که شرق ایران در همه دورههای تاریخ بهعنوان توان غلبه آشکار و پنهان تلقی شده است.
بنابراین در این دوره برای آخرینبار شاهد گزینش محلی برای پایتخت هستیم که بتواند استعداد ساماندهی و سازماندهی حکمرانی را برعهده گرفته و آن را به فرجام برساند و این بخت را برای اولبار در تاریخ ایران داشته باشد که برای دورههای بعد نیز بهعنوان مرکز حکمرانی محفوظ بماند."