خلاصه ماشینی:
بدین سان گزاف نیست اگر بگوئیم که بحث از مساله جبر و اختیار و یا قضا و قدر الهی به اندازه تاریخ فکر و اندیشه مذهبی بشر کهن است و به اندازه محتویات کتب درسی در سطوح عالی آموزشی تازگی و نو بودن خود را حفظ خواهد کرد.
احتمالا در ارتباط با چنین جو فکری است که حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام با مساله فوق به طریق زیر برخورد میفرمایند: کسانی که جبر را در اعمال و رفتار انسان حاکم میدانند نه تنها خدا را در همه گناهانی که مرتکب میشوند دستاندر کار میدانند بلکه او را به صورت حاکمی ستمگر و مستبد تلقی میکنند که لغزشهای اجباری و عدم آزادی آنان را نیز مورد مواخذه و مجازات قرار میدهد...
روشن است که اگر قضا و قدر الهی در طول علل مادی و طبیعی باشد و نه در عرض آنها در این صورت انتساب فعل به فاعل نزدیک خود موجب سلب انتساب همان فعل از خداوند، که علة العلل است، نمیشود و پاسخ امام علی ابن ابیطالب علیه السلام در زمینه نقشی که تقدیر الهی در قدرت و استطاعت انسان دارد راهنمائی بسیار صریح و گویا در حل این مساله میباشد.
آیا مالک این استطاعت که توئی به خودی خود و بدون دخالت خداوند در تملک تو است و یا با شرکت خداوند؟ در طرح مساله بداء و حل آن با یکدیگر توافق دارند و در این که، علیرغم مخالفان مغرض و یا بی اطلاع و کم اطلاع، اعتقاد به اصل بداء هرگز به معنی دگرگونی در علم و ذات خداوند نیست بلکه بدین معنی است که انسان از طریق دعا، استغفار، صدقه، احسان، و دیگر کارهای شایسته میتواند سرنوشت خویش را تغییر دهد کمترین اختلافی با هم ندارند.