خلاصه ماشینی:
یکی از پژوهشگران که رابطه مهاجرت و توسعه در آمریکای لاتین را بررسی کرده است مینویسند، رشد اقتصادی مستلزم تحولهای ساختاری در جامعه است، که این وضعیت موجب دگرگونی عواملی میشود که جریان کوچ را شکل میدهد.
17 از آنجا که براون مهاجرت را در مسیر تاریخی و در انطباق با شرایط متحول توسعه بررسی میکنند کار علمی قابل توجهی است، ولی به نظر میرسد که بیشتر همان محور کارکردگرایی ساختاری را دنبال کرده و رابطه متقابل این دو مقوله را مورد تاکید قرار نداده است.
در جامعهای چون ما و شرایطی که توسعه در چارچوب برنامههای از قبل تنظیم شده، جریان یافته است، کوچ نیروی انسانی بطور عمده تحت تاثیر شرایط تاریخی توسعه ناهماهنگ بوده است، که این الگوی توسعه، نابرابری شرایط زندگی بین شهر و روستا را همواره ژرفتر ساخته و گروههای مولد را از روستا به شهر رانده است.
این امر موجب بحران جمعیتی در شهر و روستا(در دو شکل متفاوت)شده که متقابلا روند توسعه را تحت تاثیر قرار داده است، و عموما به صورت مانعی مسئلهآمیز در آمده که باز هم نابرابری بین شهر و روستا را ژرفتر ساخته است.
26 تاثیر مستقیم کوچ بر توسعه را بعضی پژوهشگران با توجه به پیامدهای نسبته کوتاهمدت چنین تحلیل میکنند که چون، مهاجرت جریانی گزینشی است و کوچ رفتگان معمولا افرادی هستند که از نظر نیروی بدنی یا فکری یا هر دو جنبه، افراد نخبهای میباشند، از اینرو در حالت کوچهای انبوهی، مکانهای خواستگاهی از نیروی انسانی پرورده خالی میشود، و به این ترتیب نتیجه میگیرند اینگونه کوچها تفاوت شرایط زندگی در دو مکان مهاجرفرست و مهاجرپذیر را گستردهتر میکند.