چکیده:
وحدت و انسجام مضمونی در قرآن رهیافتی نو در تفسیرنگاری معاصر است که آن را از سنت کهن تفسیر قرآن متمایز میسازد. در این رهیافت دغدغة مفسر تنها تفسیر واژگانی آیات قرآن نیست، بلکه میکوشد نشان دهد که میان آیات و سورههای قرآن یکپارچگی و انسجام محتوایی و ساختاری وجود دارد. با اینکه رگههایی از این قبیل تلاشها در آثار برخی مفسران پیشین نیز دیده میشود، اما تفاوت تلقی و انگیزهها به تمایز اساسی میان تفسیرهای قدیم و جدید انجامیده است. از جمله چهرههای شاخص این رهیافت نوین، مفسر سوری سعید حوی است که در تفسیر خویش نظریهای کاملا بدیع و جامع در این باب عرضه داشته است. در این نوشتار کوشش شده با بررسی کتاب «الأساس فی التفسیر» جنبههای نظری و عملی نظریة سعید حوی در زمینة وحدت مضمونی و ساختاری قرآن شناسایی شود. نظریة وحدت دو سطح دارد: الف) در سطح سورهها (پیوندهای مضمونی و ساختاری موجود بین سورههای قرآن)؛ ب) در سطح آیات (پیوندهای لفظی و معنایی موجود بین آیات هر سوره). شاخصة نظریة حوی، مبنا قرارگرفتن سورة بقره برای فهم انسجام مضمونی دیگر سورههای قرآن است. در این نوشتار نشان داده شده که چگونه حوی از نشانهها و قرائن لفظی و معنوی برای شناسایی و تعیین روابط معنایی و شکلی بین سورهها و آیات بهره گرفته است. دست آخر، خواننده در مییابد که نظریة تفسیری حوی، با وجود خصلت بدیعش، بیش از اندازه دلبخواهی و ذوقی است، و اینکه مجموعة شواهد و ادلهای که وی برای اثبات مدعای خویش به کار بسته است، بهسادگی در خدمت نظریهای بدیل قابل استناد خواهد بود.
Thematic unity and cohesion in the Qur'an is a new approach in contemporary "interpretation writing" which distinguishes it from the early tradition of writing interpretation of the Qur'an. In this approach، the interpreter is not merely preoccupied with the lexical interpretation of the Qur'an; rather، he tries to demonstrate that there is content and structural integrity and cohesion among the chapters and verses of the Qur'an. Although traces of such attempts are witnessed in some works by earlier interpreters، the differences in implications and motivations have led to fundamental distinction between the early and modern interpretations. Among the distinguished figures in this modern approach is the Syrian interpreter، Sa‘īd Ḥawwā، who has presented a totally novel and comprehensive theory in this respect in his interpretation. Through examining Al-Asās fī al-Tafsīr، the present article tries to identify the theoretical and practical aspects of Sa‘īd Ḥawwā's theory on the thematic and structural unity of the Qur'an. The theory of unity has two levels: A: on the level of the chapters (contextual and structural bonds between the chapters of the Qur'an); and B: on the level of the verses (the literal and semantic bonds between the verses of every chapter). The criterion for Ḥawwā's theory is the underlying of Sūrat al-Baqara for understanding the contextual cohesion of other chapters of the Qur'an. It is indicated in this writing how Ḥawī has utilized the literal and semantic evidences for identifying and determining the semantic and structural relations between the chapters and the verses. In conclusion، the reader would perceive that Ḥawī's theory of interpretation، despite its novelty، is too arbitrary and intuitive، and that the entire evidences and proofs he has used to prove his claim are simply reliable as in serving a novel theory.
خلاصه ماشینی:
"بخشی از تألیفات حوی نیز ناظر به فعالیتهای اصلاحی و اخوانی اوست که از آن جمله میتوان به کتابهای زیر اشاره کرد: جندالله ثقافة و اخلاقا (1391ق)، دربارة وظایف فرهنگی و اخلاقی فعالان جنبشهای اسلامی، به ویژه اخوان المسلمین؛ من أجل خطوة الی الامام علی طریق الجهاد المبارک (1398ق)، در تبیین مبانی فکری حرکتهای اسلامی؛ مدخل الی دعوة الاخوان المسلمین (عمان، 1399ق)، شامل توصیفی دقیق از عوامل و انگیزههای شکلگیری و اهداف جنبش اسلامی اخوان المسلمین؛ دروس فی العمل الاسلامی (قاهره، 1401ق)، حاوی 30 درس در زمینههای مختلف فرهنگی، تربیتی، اخلاقی، برنامهریزی و اجرایی برای فعالان جنبشهای اسلامی؛ فصول فی الإمرة و الامیر (قاهره، 1403ق/1983م)، دربارة وظایف و شرایط فرماندهان و رهبران حرکتهای سیاسی مسلمان؛ فی آفاق التعالیم (قاهره، 1400ق)، در شرح رسالة التعالیم حسن بنا؛ رسائل کی نمضی بعیدا عن احتیاجات العصر، مشتمل بر 11 رساله در موضوعات مختلف شرعی، اخلاقی و سیاسی؛ جندالله تخطیطا (قاهره، 1408ق)؛ و جندالله تنظیما (قاهره، 1413ق/1993م)، که دو کتاب اخیر را در سالهای پایانی زندگی خویش نگاشته و در آنها خلاصهای از آرا و اندیشههای خویش در باب ساماندهی و برنامهریزی فعالیتهای اسلامی را بیان کرده است.
(همان، 7/3893؛ 10/5843) با مروری اجمالی بر محورهای تعیین شده برای سورههای قرآن، معلوم میشود که قریب به پنجاه آیه از 286 آیة سوره بقره به عنوان محور در نظر گرفته شدهاند و بدین ترتیب تنها کمتر از یک پنجم آیات این سوره در این نظریة تفسیری پوشش داده شده است."