چکیده:
پژوهش یا تحقیق علمی، مجموعه فعالیتهای منظمی است که براساس یک دیدگاه نظری معین، که متأثر از روششناسی خاصی میباشد، به سؤالاتی میپردازد که در ذهن محقق ایجاد میشود.در هر تحقیق سه عنصر روش، نظریه و روششناسی وجود دارد.ارتباط نظام یافته این سه عنصر با یکدیگر، میتواند به ارائه یک تحقیق با هویت علمی منجر گردد.در این هویت، روششناسی نقش ممبنائی دارد، که براساس آن نظریه تعیین میشود. در فرآیند تحقیق، موضوع یا مسأله تحقیقاتی، در بستر نظریه تعریف، و متناسب با روششناسی غالب بر آن، نظریه و روش تحقیق انتخاب میگردد. بنابراین، ارزیابی اعتبار هر تحقیق به بررسی روششناسی و بصورت عینیتر به ارزیابی دستور العملهای اجرائی نظری آن مربوط میشود.هر گونه ابهام نظری در تحقیق میتواند به کاهش اعتبار آن ختم شود.اشکال در اعتبار تحقیق بیانگر عدم همخوانی سطح نظری و تجربی است، که این امر معلول ابهام در هر سطح یا هر دو خواهد بود.رسانههای ارتباط جمعی بعنوان زیر مجموعه نهاد ارتباط جمعی در نظام
اجتماعی دارای کارکرد معینی است.جلب کارکرد مثبت آنها بر مبنای نظام ارزشی غالب و در ارتباط سازمان یافته با دیگر نهادهای اجتماعی میتواند در حمایت از فرآیند توسعه نظام اجتماعی و تحکیم اقتدار ساختاری آن نقش فعالی را ایفاء نماید.کارکرد مطلوب رسانهها نیازمند انطباق فعال و پویای آنها با واقعیت نظام اجتماعی است تا بتواند براساس یک دیدگاه نظری روشن آن را به سمت آرمانهای نظام منتقل نماید.مسلما در این انتقال، کارکرد هماهنگ دیگر نهادهای اجتماعی ضرورت دارد، که دیدگاه نظری این وظیفه مهم را عهدهدار است.هدف این مقاله بررسی روشنشناسیهای غالب بر تحقیقات رسانهها و ارزیابی دو
رویکرد کمی و کیفی در آنها میباشد.ضمن بیان تنگناهای پژوهشی غالب بر تحقیقات
فرهنگی در رسانهها، به حمایت منطقی از به کارگیری روشهای کیفی پرداخته
میشود.بکارگیری روشهای علمی معتبر در تحقیقات میتواند مانع ورود سلیقههای فردی و
گروهی در طراحی کارکرد رسانهها گردیده و از ترسیم نظام معانی در جامعه بصورت افراط
یا تفریط جلوگیری نماید.نتیجه این امر ساماندهی واقع بینانه فعالیتهای غالب بر
رسانهها با روائی قابل قبول خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
"زمانی که رسانهها بتوانند ضمن تعریف روشنی از انسان و واقعیت، قوانین و سنن اجتماعی را کشف کنند و با اتکاء به یک دیدگاه نظری روشن، این مسیر را طی نمایند، موفقیت چشمگیری خواهند داشت؛کسب چنین موقعیت و موفقیتی بدون پژوهش و تحقیق علمی امکانپذیر نیست.
بنابراین رسانهها در وهله نخست باید به این سؤالات اساسی جواب دهند که:به کدام رویکرد التزام نظری و علمی دارند؟دنبال ترسیم چه نوع انسانی و در چه جامعهای هستند؟واقعیت اجتماعی کنونی چیست؟مسیر انتقال کدام است؟در جواب به این سؤالات اگر چه میتوان در مواردی به رویکرد نظری مد نظر رسانهها رجوع نمود، ولی در موارد دیگر نیازمند تحقیق و آنهم از مسیری که توسط روششناسی غالب بر دیدگاه نظری مربوط ارائه میشود، خواهد بود.
استفاده سازمان نیفاته از روششناسی اثباتی در این پژوهشها و عدم شفافیت دیدگاه نظری علمی در آنها، از مشکلات اساسی پژوهش در رسانههای ایران است.
بیسازمانی تحقیقاتی رسانهها که اساسا به عدم تقید نظری و عملی آنها به روششناسیهای موجود یا خلق یک روششناسی جدید مربوط میشود باعث ایجاد یک بستر و مزینه مبهم تحقیقاتی گردیده است که توسعه معرفت در آن معنایی ندارد.
از آن جا که لازم است ماهیت واقعیت براساس روششناسی مد نظر پژوهشهای رسانهها تعریف گردد و براساس آن به مطالعه واقعیت مورد نظر پرداخته شود، در پژوهشهای رسانههای ایران مسألهیابی و تعریف آن براساس صرفا ذهنیت سازمان نیافته محققین و بدون دخالت علمی خصیصههای واقعی پدیده در نظام اجتماعی انجام میگیرد."