خلاصه ماشینی:
"همین قضیه که قرآن،کتاب معجز پیغمبر ما و کارنامهء نهضت اسلام،در قوم عرب نفوذ کرد و آنها را به مسلمانی کشانید بتنهائی میتواند ثابت کند که این قوم، وحشی و بربر نبودهاند،زیرا برای درک بلاغت قرآن محیطی پیشرفتهتر از محیط وحشی لازم بود.
بگفتهء روایات این زن رؤف و بلندنظر، نوجوان یتیم را که در تاریخ جهان نقشی بزرگ بعهده داشت بهتر از فرزندان خود مراقبت میکرد و او درحقیقت سوگلی خانواده بود و پیوسته در نتیجهء مراقبت فاطمه که بعدا مادر علی شد،همیشه موهای ایشان شانهزده و مرتب بود و در خانوادهء فقیر ابوطالب که برای همه کودکان رفاه کامل نبود نوجوان یتیم آنوقت و پیمبر بعد،حتی بیشترا ز اطفال خانواده از رفاه بهرهور بود.
ابوطالب فاخته،دختر خود را،که نام دیگرش هند بود بیکی از مخزومیان یعنی قبیلهء ابوجهل داد که مقتدرترین قبیله قریش بود و هند که پسری بنام هانی پیدا کرد در تاریخ اسلام بنام امهانی معروف شد که مطابق بعضی روایات حادثهء معراج،شبانگاهی که پیمبر در خانهء او به مهمانی بودند،رخ داد.
وقتی صبح روز بعد بمسلمانی گروید حضرت محمد از او پرسید: «پس چرا با ابوطالب مشورت نکردی؟»و این جوان کمسال که در نتیجهء تربیت محمدی عقل پیران داشت به پاسخ گفت:«مگر خدا وقتی مرا میآفرید با ابوطالب مشورت کرده بود که من برای ایمان بخدا با او مشورت کنم؟» از آنشب،یا آنروز،محمد و علی علیهما السلام دوشبدوش هم یک پیکار طولانی را آغاز کردند که همراه محمد بیست و سهسال دوام داشت و سیر تاریخ دنیا را عوض کرد."