چکیده:
ادبیات، گستردهترین افق فرهنگی است که در خلال گزارشهای آن، میتوان،
مؤلفههای اصلی هویت را از سرنوشت انسان در اجتماع که همچون کارکردهای معین به ظهور
میرسد، بازشناخت. مؤلفههای پر بسامد هویت ایرانی، خصایص اصلی و بن مایههای
فرهنگی ایرانی، در انواع ادبی با ساختارهای متفاوت، ظهوری مشابه دارند.در این مقاله، پس از بازشناسی و بررسی مفهوم ایران و ایرانی.از طریق بررسی ادب
پارسی تا حمله مغلول، کوشش شده است تا پر بسامدترین مؤلفههای فرهنگی هویت ایرانی
جستجو و از طریق نمونههای بارز آن معرفی گردند.
خلاصه ماشینی:
"از طریق بررسی ادب پارسی تا حمله مغلول، کوشش شده است تا پر بسامدترین مؤلفههای فرهنگی هویت ایرانی جستجو و از طریق نمونههای بارز آن معرفی گردند.
از آنجا که پس از اسلام، هنرهای دیگری چون موسیقی و رقص و مجسمهسازی جواز حضور در جامعه ایرانی، نیافت، شعر و ادبیات فارسی بار سنگین رسالت تمام هنرها را بر دوش کشید و برای شناخت راستین ایرانی و هویت او، میباید ادب پارسی را بازشناسی و بررسی کرد.
4. بررسی پر بسامدترین مؤلفههای فرهنگی هویت ایرانی در ادب پارسی برای نوشت این مقاله، از گویندگان قرن چهارم، سه دوره طاهریان، صفاریان و سامانیان، رودکی و فردوسی برگزیده شدند.
نگرش به جهان بر پایه اغتنام فرصتها و شادیها و تأکید بر شادخواری و بادهنوشی این بینش معنوی که زندگی زودگذر است و زمان کوتاه، اجل ناخواسته فرا میرسد و آدمی در این فرصت کوتاه باید دم را غنیمت شمارد، بینشی خیاموار است که دکتر اسلامی ندوشن، از آن به عنوان«تیره خیامی»شعر فارسی یاد میکند و در آثار تمام شاعران زبان فارسی، نمود و جلوه دارد.
رودکی در این ابیات، پیام خود را در قالب پند زمانه، چنین میگوید: زمانه پندی آزاد وار داد مرا زمانه را چو نکو بنگری همه پند است به روز نیک کسان گفت تا تو غم نخوری بسا کسا که به روز تو آرزومند است زمانه گفت مرا خشم خویش دار نگاه که رازبان نه به بند است، پای در بند است (دیوان رودکی، 494:1341) ایرانی پیوسته ناظر اخلاق است و چند و چون کارها را میسنجد و داوری میکند."