چکیده:
مفهوم ترجیخ رابطهای مستقیم و بنیادی با مفاهیم خوب،بد و بهتر دارد.بر این اساس ترجیح چیزی بر چیزی را میتوان در کاربرد وسیلهای،روشی از انجام دادن چیزی،جهان ممکن،وضع ذهنی خاص و غیره لحاظ نمود.یک رفتار ترجیحی،در واقع ترجیح متعلق به یک شخص فاعل در یکی از موارد فوق است که آن را ترجیح مرتبه اول مینامیم.ترجیح مرتبه دوم آن است که میان مرجحات مرتبه اول،یکی را ارجح بدانیم و همینطور در ترجیح مرتبه سوم که میان مرجحات مرتبه دوم،یک رفتار ترجیحی را میتوان اعمال نمود.عمل رجخان در حیطه مفاهیم ارزشی دو موضعی مانند‘بهتر ‘،‘بدتر‘و‘در ارزش-برابر است با‘معنا مییابد.در مقاله ذیل سعی گردیده است بهطور اجمال در خصوص ساختار نحوی منطق رجخان سخن گفته و ضمن بیان زبان و واژگان این منطق،بعضی از تعاریف و اصول موضوعه آن را هم معرفی نمائیم.
خلاصه ماشینی:
"البته در ایلیاد و اودیسه در ضمن به نحوی نشان داده میشود که خدایان حاکم بر تاریخ هستند و از طرف دیگر با اینکه قدرت آنها به مراتب بیش از قدرت انسانهاست،ولی باز آنها نیز سرنوشت خاص خود را دارند و بهیچوجه نمیتوانند از درگیری مبرا باشند.
درواقع در این آثار از یک ضرورت واحد حاکم بر کل عالم نمیتوان صحبت به میان آورد،بلکه گوئی به سبب کثرت خدایان،باید گفت به درجات متفاوت،قدرتهای ضروری متخاصم در کار هستند و با اینکه در نزد یونانیان اعتقاد به گناه اولیه با صراحت دیده نمیشود،ولی باز به نظر میرسد که مشکلات انسانی جنبه ریشهای دارد و از همین لحاظ است که سرنوشت اجتناب ناپذیر او را تشکیل میدهد.
البته در کتاب اودیسه با توجه به مهارت و مآلاندیشی اولیس و قدرت بیان او،به نظر میرسد که انسان با فکر و پشتکار خود میتواند بر مشکلات فائق آید و در مقابل سرنوشتی که از لحاظی خواهناخواه بر او تحمیل شده،به نحوی رشته امور را به دست گیرد و معقول و آزادانه راهحلهای مناسبی برای مسائل خود پیدا نماید.
:Les grandes doctrines de L'histoire(de Confucius a Toymbee) traduit de Langlais Par Serge Bricianer- gallimard-Paris 1961 اتهام نتاقض درونی در نظام فلسفی ارسطویی دکتر محمد خوانساری چکیده: در بین فلاسفه متقدم،هیچ فیلسوفی به اندازه ارسطو به امور عینی و واقعیتهای فردی و جزئی توجه نداشته است و در هر مناسبتی نیز در برابر صور مثالی استادش افلاطون،موضع مخالف دارد."