چکیده:
جنبش مشروطه در چه زمینهء اجتماعی به وقوع پیوست و کنشگران اصلی این جنبش کدامها بودند؟این پرسشی است که نویسندهء این مقاله کوشیده است با استفاده از مدل چالمرز جانسون که معتقد است انقلابها را باید در متن نظامهای اجتماعی محل وقوعشان مطالعه کرد،بدان پاسخ گوید؛پس در بخشهایی با نامهای:استبداد،رابطهء استبداد با سنت و مذهب،تفاوت استبداد ایراین و دیکتاتوری،رشد نکردن فئودالیسم،ساختار اجتماعی،پراکندگی زبانی،نیروهای مؤثر در نهضت مشروطه(روحانیت،روشنفکران، تحول بازار،ارتباط با اقتصادی جهانی و رقابت شرکتهای خارجی)و تحولات خارجی به بررسی مسئله پرداخته و در نتیجه،اسبتداد قاجاری،خارج از مرزها و سرخوردگی ملی ناشی از شکست ایران از روسیه را از مهمترین دلایل و زمینههای بروز انقلاب مشروطه دانسته است.
خلاصه ماشینی:
"گویا این شرط عبارت است از ناتوانایی نخبگان سازشناپذیر در زمینهء حفظ و پشتیبانی از ابزارهای وادارکننده که به طور معمول به شکل نیروهای نظامی و ارتش هستند جانسون بر این اساس مدلی را برای انقلاب ارائه میکند که منطبق با منظور موردنظر ما نیز هست:کارکرد نامناسب چند جانبه-سازشناپذیری نخبگان-عامل شتابدهنده-انقلاب9 مدل جانسون در مورد انقلاب تا حدود زیادی به مطالعهء ما در مورد ریشههای اجتماعی انقلاب مشروطیت کمک میکند.
بنابراین اگر با ادبیات رایج در مورد استبداد شرقی بخواهیم به این موضوع بپردازیم، بسیاری از خصوصیات مطرح شده توسط مارکس و انگلس در مورد جامعهء آسیایی در مناسبات اقتصادی و اجتماعی ایران قابل ملاحظه است.
دبد پس از دیدار از شیراز نوشت؛«شاه و وزیرش امیدوارند که اقتدار خود را با زندهنگهداشتن دشمنی بین دو گروه رقیب حفظ کنند و در این زمینه فقط از سیاستی پیروی میکنند که در تمام کشور تعقیب میشود و به نظر میرسد از دیرباز روش حکومت در ایران چنین بوده است.
پس از مرگ ناصر الدین شاه و با روی کار آمدن مظفرالدین شاه،رفتار ستمگرانهء حکومت همچنان ادامه داشت و حرکتهای عدالتخواهانهء مردم نیز در حال افزایش بود،اما اینکه انقلاب مشروطیت چه ماهیتی داشت،چه اهدافی را دنبال میکرد و ریشههای آن در کجا بود،به دو مسئلهء مهم باید توجه نمود:نخست آرمانهای انقلاب و اهدافی که مردم برای انقلاب خود اعلام کرده بودند و دوم شناسایی عاملان این انقلاب.
اگرچه روشنفکران و روحانیان در پیشبرد مشروطیت و پیروزی انقلاب نقش اصلی داشتند،اما بعدها حوادثی رخ داد که سبب فاصلهگرفتن و حتی دشمنی بین آنان گردید که هنوز نیز این دشمنی به شکل دیگر در صحنهء سیاسی ایران ادامه دارد."