خلاصه ماشینی:
آنها معتقد بودند که کشور انگلیس با وجود اینکه منابع طبیعی کمتری نسبت به ژاپن دارد و به دلیل قرار گرفتن در عرضهای بالای جغرافیایی سردتر از ژاپن است ولی به دلیل داشتن تجارت خارجی و ناوگان عظیم نظامی رشد کرده است،بنابراین کشور ژاپن هم برای توسعه و قدرتمند شدن باید به مانند انگلیس ضمن روی آوردن به تجارت خارجی از ارتش نیرومندی نیز برخوردار باشد تا در مواقع لزوم برای کسب منابع طبیعی به کشورهای همجوار حمله کند.
برغم اینکه علم اقتصاد هنوز به شکل قانونمندی تدوین نشده بود و با وجود اینکه ژاپنیها به سبب تعلیمات مذهب کنفوسیون به اخلاق توجه داشتند(کنفوسیوس توجه خاصی به اخلاق دارد و سود بردن را خلاف اخلاق توجیه میکرده است)ولی ایدههای متفکران اقتصادی ژاپن باعث شد که اقتصاد این کشور از اقتصادی که سود بردن را خلاف اخلاق میدانست به اقتصادی مبتنی بر تجارت خارجی روی آورد و رشد کند.
2-از مسائل دیگری که ژاپنیها به آن توجه داشتند این بود که از دلایل سلطنه استعمار بر (به تصویر صفحه مراجعه شود) برخی کشورها نظیر چین و هند درسهای خوبی گرفتند(جنگ تریاک در چین و استعمار هند توسط انگلیس در اوایل قرن نوزدهم میلادی)و دریافتند که برای درامان ماندن از استعمار باید از لحاظ اقتصادی رشد کنند،ضمن اینکه قدرت نظامی خود را نیز تقویت نمایند.
به اعتقاد بنده تنها به صرف انجام کارهایی از قبیل انتقال تکنولوژی و سرمایه و نیروی کار و یا الگو گرفتن از کشورهای توسعهیافته،بدون اینکه تفکرات و فلسفه و جهانبینی الگوی روند توسعه اقتصادی جهان مورد توجه و بررسی قرار بگیرد،توسعه اقتصادی اتفاق نخواهد افتاد.