خلاصه ماشینی:
این فرایند به این دلیل مورد نیاز است که فقط تعداد کمی از گزینهها با جزئیات آنها میتوانند مورد اجرا قرار گیرند؛ @مدیران فرایند ارزشیابی و انتخاب یک گزینه را انجام میدهند که در آن راهحلهای مختلف باقی مانده را مورد تجزیه و تحلیل و قضاوت قرار میدهند؛ @تصمیم نهایی درباره استراتژی که باید دنبال شود اتخاذ میشود.
در این الگو فرض شده بود که مدیران در بهترین شرایط تصمیمگیری در شرکت کار میکنند و میتوانند تمامی اطلاعات مورد نیاز تصمیمگیری خود را جمعآوری کنند و تعداد زیادی از راهحلهای مختلف را مدنظر داشته باشند.
قدرت و سیاست ممکن است تاثیر محدودی بر شرکتهای کوچک داشته باشند که به مدیران اجازه میدهد تا میدان دید بیشتری برای تصمیمگیری راهبردی عقلایی داشته باشند، هرچند تاثیر شخصی و قوی بنیانگذار در این شرکتها،تمایل به کاهش عقلانیت را موجب میشود.
برخلاف حوزه تحقیق انجام شده و توانایی مدیران در تمایز گذاشتن بین موارد مرتبط از غیر مرتبط،سوالی که لازم است به آن پاسخ داده شود این است که آیا این اطلاعات به راستی در فرایند تصمیمگیری راهبردی مورد استفاده قرار گرفتهاند؟شواهدی وجود دارد که نشان میدهد مدیران حتی پس از تجزیه و تحلیلها و بحثهای گسترده،تمایل به استفاده از حس شخصی خود، جهتگیریهای فردی،قدرت و سیاست در انتخاب استراتژی شرکت خود دارند.
ما از مدیران شرکتهای کوچک بهعنوان پاسخدهندگان تحقیق خود خواستیم که مشخص کنند چه تعدادی از افراد را شرکت آنها در فرایند تصمیمگیری راهبردی به کار برده شدند.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) نتایج و اقدامات مدیریت در این مقاله ما میزان عقلانیت فرایند تصمیمگیری راهبردی را در شرکتهای کوچک مورد بررسی قرار دادیم.