خلاصه ماشینی:
"در این اجتماع فرض گوئیم تربیت با اقتصاد هماهنگ است یعنی اگر خانهسازی تمام شد به شاگرد بنا کشاورزی نیز خواهند آموخت تا حد اکثر استفاده را از وجود جوانان خود کرده باشند.
اما در ایجاد مدارس فنی و حرفهای نیز دستگاه فرهنگی ما دچار خطاهائی شده است-مثلا برای تربیت سلمانی و آرایشگر مو مدرسه ساختند و دیپلمی معادل دوره کامل دبیرستان دادند.
مهندسی که دوره چهار ساله را در یکی از دانشگاههای اروپائی تمام میکند تا دو سال در کارخانه شاگردی و کارآموزی نکند به عضویت انجمن مهندسان پذیرفته نمیشود متخصصان فن یعنی نود درصد از کسانی که صنایع اروپا را اداره میکنند،دانشگاه دیده نیستند،کسانی هستند که در ضمن کار شبها تحصیل کرده ولی اساس تربیت خود را از راه شاگردی و کارآموزی کسب کردهاند.
اما آیا از این احتیاجات در ده یا بیست سال آینده آگاه هستیم؟آیا میدانیم مثلا در سال 1352 به چندین نفر زمینشناس و چند نفر شیمیست و چند نفر حسابدار و چند متخصص برق نیازمندیم حتی آیا احتیاجات امروزمان را بدرست میشناسیم؟تا وقتی جهت سیر اقتصادی ما درست معین نشده باشد پیداست که از این احتیاجات نیز اطلاع دقیقی در دست نداریم و بعید نیست در ایجاد مدارس فنی و حرفهای به خطا برویم هماکنون میبینیم که عده مهندس شیمی که ا دانشگاههای داخل و خارج فارغ التحصیل شدهاند بیش از نیازمندیهای ماست.
برنامه های تربیتی نیز نمیتوانند از برنامههای اقتصادی جدا باشند والا دستگاه تربیتی ما آدم برای کارهائی تربیت خواهد کرد که مورد نیاز نیست و این وضعی است که امروز دچار آنیم."