خلاصه ماشینی:
3-انسانشناسی فلسفی این دانش براساس ماهیتی که دارد به انسان به صورت کلی نظر میافکند،زیرا ماهیت معرفت فلسفی شناساندن مفاهیم کلی است.
مسایلی که در انسانشناسی فلسفی مورد بحث و بررسی قرار میگیرد عبارتند از: الف-آیا انسان علاوه بر بدن،ساحت دیگری همچون نفس دارد؟کسانی در یونان باستان مانند دموکریتوس و در عصر حاضر مانند برتراند راسل فقط به ساحت بدن اعتقاد داشتند ولی برخی دیگر به ساحتهای گوناگون همچون روح،ذهن، عقل،قلب و غیره اعتراف کردهاند.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) بنابراین تعریف،علومانسانی تئوریک و مولد و علوم انسانی مصرفکننده،در تعریف علومانسانی وارد میشوند، یعنی هم علومی همچون جامعهشناسی،روانشناسی،اقتصاد، علومتربیتی و سیاسی که بیانگر تئوریهایی در باب روابط میان انسانها و رفتارهای آدمی است و هم علومی همچون بانکداری،مدیریت،تاریخ و غیره که مصرفکننده آن تئوریها میباشند مشمول این تعریف میگردند.
لازم است به تفاوت دقیقتر میان این دو دسته علوم اشاره کنیم: 1-موضوع علومانسانی،فعالیتها،رفتارهای فردی و اجتماعی و کردارهای انسانی است که برخی از آنها همراه با آگاهی و اختیار و انتخاب از انسان صادر میشوند و همین امر سبب شده است که رفتارهای ارادی انسان در قالب نظمهای علمی و تخلفناپذیر در نیایند گرچه در قالب نظمهای آماری قرار میگیرند ازاینرو،میان رابطه علت و معلول و میان نیروی گرانش و جاذبه عمومی با سقط اشیار بر زمین،کاملا تفاوت وجود دارد.
2 شایان ذکر است که علومانسانی تنها به رفتارها و کردارهای اختیاری آدمی بسنده نمیکند بلکه رفتارهای غیر اختیاری انسان همچون غرایز،خواب،ادراک،هوش،حافظه در روانشناسی،منابع تولید،مبنای ارزش پولی در اقتصاد و عواقب ناخواسته اجتماعی در جامعهشناسی را نیز مورد مطالعه قرار میدهد.