خلاصه ماشینی:
"در این قصیده وقتی از بغداد توصیف (*)آقای فیروز منصوری یکی از پژوهشگران ارزشمند معاصر میکند یکی از محاسن آنرا بستن شمشیر غزا وسیله سلطان روم در این شهر میداند: حبذا بغداد خیر ابعاد انجام جمعیت اثر کیم اولوبدر مظهر آثار لطف کردگار بوندا باغلنمش غزا شمشیرنی سلطان روم بوندا سالمشسایه اقبال شاه ذو الفقار در ضمن همین قصیده از دوران فرمانروائی صفویه در بغداد به بدنی یاد کرده و فتح آنرا بدست عثمانیان الطاف ایزدی میداند و خاک پای فاتحین بغداد را سرمه چشم اعیان ایرانی قلمداد کرده و ورود پادشاه نامدار را به برج اولیاء ماده تاریخ فتح عجم مینگارد: بو مجرب در که بولمز ظلم بوندا امتداد بو مقرر در که ظالم بوندا اولمز پایدار کفر مستولی اولوب قیلمشدی اسلامی زبون جهل استیلا بولوب ایتمشدی علم اهلینی خوار دوتدی دست ناله مظلوم دوران دامنین صالدی دود آه دل،آئینه چرخه غبار بادپای عزم کشور گیر عالم گرد ایله کحل اعیان عجم قیلدقده خاک رهگذار قیلدی مشهور عرب فتح عجم تاریخنی گلدی برج اولیایه پادشاه نامدار1 در قصیده بعدی دیوان باز بمداحی سلطان سلیمان پرداخته و قصیده را بدین بیت خاتمه میدهد: پادشاه بحر و بر سلطان ولی سرور صاحبنظر شاهنشه شفقت شعار در مدیحه بعدی دیوان،پس از سلیمان پیغمبر،سلیمان دوم را سلطان عثمانی معرفی کرده و چنین میگوید: حق ایکی عادل سلیمان حاکم ایتمیش عالمه اول و آخر قیلوب سر عدالت آشکار اول سلیمانین شکوهی دیوه صالمش رستخیز بو سلیمان صولتی کفاری ایتمیش تار و مار عالمین وصفین سلیمان عزمده محمل هوا بو سلیمانه زمان رزم ده محکوم نار متعاقب همین مدح و ثناها،فضولی بمعرفی پاشاها و امرای عثمانی میپردازد و مناقب و سجایائی بهریک از آنان نسبت میدهد."