چکیده:
عزیزالدین نسفی از بزرگترین حکمای عارف مشرب ایران زمین است که همانند بسیاری از بزرگان حکمت و فلسفه ایرانی گمنام مانده است. مباحثی که نسفی در معرفت شناسی و هستی شناسی خود مطرح می کند چنان از انسجام منطقی و قوت نظری برخوردار است که هر خواننده بی غرضی را می تواند قانع کند. در واقع در کلام عزیز نسفی مبحث منازعه برانگیز و تاریخی معرفت شناسی، به مفهوم هستی شناسی و وجود گره می خورد و در قالب مفاهیم عرفانی مقام و حجاب، غامض ترین مسایل فلسفی را تشریح می کند. آموزه های وی به حق دستمایه مناسبی برای مفهوم حرکت جوهری در نزد صدرالدین شیرازی بود که او نیز همانند نسفی در ادغام عقل و شهود کوشید.
خلاصه ماشینی:
"سالک اگر بر اقوال و افعال و کردار خود مراقبت کند، انوار معارف بر وی روی می آورند و در اینجاست که «چیزها را چنانکه چیزهاست بداند و ببیند و چون معارف روی نمود و در معارف به کمال رسید و چیزها را چنانکه چیزها هست دانست و دید، عارف آن باشد که از هستی خود بمیرد و به هستی خدای زنده شود» (نسفی، 1381، 103) حتی از این فراتر سالک ممکن است به لحاظ وجودی در وادی معرفت تا بدانجا پیش رود که به مکاشفات عجیبی برسد و در این مرتبه «چیزها پیدا آید که چشم سالک هرگز ندیده باشد و گوشش نشنیده باشد و در خاطر سالک هرگز نگذشته باشد» (نسفی، همان، 106) کشف - یا به تعبیر شیخ محمود شبستری، دریافت شهودی حقیقت (لاهیجی، 1366، 52) - با فکر منطقی و استدلالی سنخیتی ندارد ؛ بلکه نوعی دریافت معرفت از سوی منبع اصلی معرفت و بدون هیچ واسطه (مثل عقل ) است که پس از گذراندن احوال و مقامات متعدد به دست می آید.
» (نسفی، پیشین، 30،95) تکثری که عرفا بدان قائل اند و در نسفی نیز چنین است، مربوط به مراحل اولیة شناخت است و در نهایت معرفت شناسی عرفا گونه ای از وحدت را در هستی تجربه میکند.
اما اگر در خود نسفی هم تعمق صورت گیرد، چنین نسبیتی تنها محدود به مراحل اولیه سلوک است و سالک بعد از رسیدن به مقام اتحاد، به شناختی مطلق دست می یابد و از همین منظر است که اکثر عرفا را عقیده بر این است که در شناخت شهودی هرگز خطا و اشتباه راه ندارد."