چکیده:
تبیینهای فرهنگی انقلاب اسلامی به تعبیری از مهمترین تبیینهای به کار رفته در باب انقلاب اسلامی محسوب میشوند.چراکه به اذعان بسیاری از نظریهپردازان اجتماعی (جان فوران،تدا اسکاچپول،میشل فوکو،مانوئل کاستلز،آنتونی گیدنز...)مهمترین خصیصهء انقلاب ایران برجسته بودن نقش متغیرهای فرهنگی اعم از ایدئولوژی،رهبری، مذهب(تشیع)،گفتمان سیاسی-اسلامی...در آن است.اما به لحاظ نظری این دسته از تبیینها خود متأثر از جریانهای نظری متعددی هستند که در بطن سنتهای مختلف جامعهشناسی وجود داشته و دارد.در این نوشتار سعی شده با در نظر گرفتن دوگانگی ساختار و عاملیت به بررسی نظریه شناختی آن دسته از تبیینهایی در حوزهء انقلاب اسلامی بپردازیم که مشهور به تبیینهای فرهنگی هستند.از اینرو در ابتدا سعی خواهد شد با گشایش یک بحث نظری به ماهیت روش فرانظری پرداخته و سپس با در نظر داشتن منطق موجود در این روش به دستهبندیهای مختلفی اشاره شود که در آن انواع تبیینهای انقلاب به لحاظ نظری گونهشناسی شده است.در گام بعدی لازم است با ارائهء یک تعریف از تبیینهای فرهنگی به احصای آن دسته از نظریاتی پرداخته شود که مشهور به تبیینهای فرهنگی هستند.در نهایت میزان گرایشهای ساختارگرایانه و عاملیتگرایانه در آنها مشخص خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
در این نوشتار سعی شده با در نظر گرفتن دوگانگی ساختار و عاملیت به بررسی نظریه شناختی آن دسته از تبیینهایی در حوزهء انقلاب اسلامی بپردازیم که مشهور به تبیینهای فرهنگی هستند.
چه موضوع بررسی ما در این مقاله صرفا بررسی ساختمان نظری تبیینهای فرهنگی ارائه شده در باب انقلاب اسلامی است و نه خود انقلاب اسلامی.
گونهشناسی نظریهها براساس تمایز بین گرایشهای ساختارگرایانه و عاملیتگرایانه (مشیرزاده،1374) در این میان انقلاب اسلامی به عنوان یکی از رخدادهای مهم چند دههء اخیر،در نوع خود از جمله وقایعی به شمار میرود که تأثیر آن صرفا محدود به واقعیت اجتماعی نبوده است.
گرچه این رهیافت واجد نگرشهای متفاوت نظری است اما به طور کلی از این منظر عاملیت اجتماعی واقعیتی پویا و پیوستاری فرض میشود که یک سوی آن عناصر ساختاری و کلان و سویهء دیگر آن سطوح خرد روابط اجتماعی قرار دارد.
با در نظر گرفتن موارد فوق میتوان از این نمودار برای جدا کردن نظریههای فرهنگی(که مهمترین مشخصههایاش محتوای ذهنی آن است)،از سایر نظریههایی که به نحوی در تبیینهای انقلاب اسلامی مطرح شدهاند،استفاده کرد.
سطوح تحلیل و مؤلفههای درونی تبیینها (به تصویر صفحه مراجعه شود) با تحلیل نظریهشناختی تبیینهای فرهنگی ارائه شده میتوان گرایشهای ساختارگرایانه و عاملیتگرایانهء آن را مشخص کرد.
مطابق با جدول شمارهء 4 بیشترین عنوان(6 مورد)در حوزهء عناصر ساختاری عینی دیده میشود که این خود بیانگر اهمیت مسائل اجتماعی،اقتصادی،سیاسی در تبیینهای ارائه شدهء فرهنگی است.
تقریبا در تمامی تبیینهای ارائه شده میتوان به اشاراتی دست یافت که مبین اهمیت نقش کنشگر اجتماعی در فرایند انقلاب اسلامی است.