چکیده:
در میان نوشتههایی که به زبان فارسی منتشر شده است،آثار کمی وجود دارد که جامعهشناسانه به فرآیند سکولاریزاسیون پرداخته باشند.در این میان دو کتاب از آثار شجاعی زند نمونههای برجستهای هستند که مطالب ارزندهای به خواننده ارائه میکنند. مطالبی مانند شاخصهای عرفی شدن،بسترهای عرفی شدن،عوامل عرفی شدن،تفاوت مسیحیت و اسلام در عرفی شدن و تئوریهای عرفی شدن.این بحثها در عین حال خالی از نکاتی قابل تأمل نیستند.برخی نکات روششناختیاند مثل اینکه نگاه جامعهشناختی به دین در مقام تعریف باید متوجه قدر مشترک فهم متخصصان دین باشد،نه متوجه برداشت شخصی جامعهشناس،یا اینکه کانون توجه جامعهشناس در بحث عرفی شدن باید عملکرد و فهم عموم مردم از منابع دینی باشد،نه خود منابع.برخی نکات قابل تأمل دیگر در کتابهای شجاعی زند محتوایی هستند مثل تقسیم دوگانهء ادیان به اندماجی و تجزیگرا که برخی از دیدگاهها را ندیده میگیرد،یا اینکه تقابل میان دین و دنیا را به عنوان پیش شرط لازم برای به راه افتادن موتور عرفی شدن دانستن که فرض ناتمامی به نظر میرسد،یا تأکید فراوان روی تفاوت آموزههای دین اسلام و مسیحیت که توجه به فهم و عمل پیروان از اهمیت آن میکاهد،یا مفهوم عرفی شدن دین که وسیلهای تبلیغاتی شده است،یا عدم توجه کافی به مکانیسمهای احتمالی مشترک،یا عدم تفطن به انواع تکثر،و بالاخره ابهام مفهوم«تجدد فی نفسه».
خلاصه ماشینی:
برخی نکات قابل تأمل دیگر در کتابهای شجاعی زند محتوایی هستند مثل تقسیم دوگانهء ادیان به اندماجی و تجزیگرا که برخی از دیدگاهها را ندیده میگیرد،یا اینکه تقابل میان دین و دنیا را به عنوان پیش شرط لازم برای به راه افتادن موتور عرفی شدن دانستن که فرض ناتمامی به نظر میرسد،یا تأکید فراوان روی تفاوت آموزههای دین اسلام و مسیحیت که توجه به فهم و عمل پیروان از اهمیت آن میکاهد،یا مفهوم عرفی شدن دین که وسیلهای تبلیغاتی شده است،یا عدم توجه کافی به مکانیسمهای احتمالی مشترک،یا عدم تفطن به انواع تکثر،و بالاخره ابهام مفهوم«تجدد فی نفسه».
ما نیز به بررسی همین عوامل به اضافهء تأثیر جریان اصلاحگری دینی و همچنین اثر مدرنیسم بر آن خواهیم پرداخت»(ویلم، 1377:148-150 به نقل از شجاعی زند،1381:133 تفاوت مسیحیت و اسلام در عرفی شدن شجاعی زند معتقد است که«غرب مسیحی با نظر به جوهر مسیحیت و حسب تجربهء تاریخی آن در قرون وسطی و همچنین با ملاحظهء تحولات منجر شده به شکلگیری دنیای جدید و عناصر و جریانات مقوّم آن،استعداد و آمادگی بسیار بالایی برای عرفی شدن داشته است» (شجاعی زند،1381:345).
در فصل پایانی کتاب،ابتدا پاسخها و عکسالعملهای متفاوت اسلام و مسیحیت به فرآیند عرفی شدن را مورد بررسی قرار میدهد و معتقد است که وجود تفاوتهای بسیار در آموزهها و سرگذشت تاریخی این دو آیین الاهی همریشه موجب شده و پس از این خواهد شد که تجربهء آنها در مواجهه با پدیدههای دنیای جدید کاملا متفاوت از آب درآید(شجاعی زند، 1381:454).
نویسنده در قسمتی از کار خود بحثی دروندینی دارد و به دین در مقام تعریف میپردازد،مثلا میگوید:«سراغ آموزههای اسلام رفتهایم تا پاسخهای این آیین را نسبت به عناصر مقوّم و برپا دارندهء عرفی شدن مورد واکاوی قرار دهیم»(شجاعی زند،1381:15).