چکیده:
مقاله حاضر، ضمن گذری اجمالی بر تاریخچه و فواید طبقه بندی علوم با مطرح نمودن پاره ای از دیدگاههای فلاسفه شرق و غرب در این زمینه سعی می نماید ویژگی ها و نقاط برجسته تقسیم بندی ابن سینا را بیان کرده و به تبیین بعضی از زوایای آن بپردازد. موضوعات، مسائل، روش ها و اهداف و غایات و تاریخ تولد علوم و وجوه ممیزه دیگری، علوم را از یکدیگر متمایز می کند. نظریه ابن سینا در تقسیم بندی و طبقه بندی علوم علاوه بر دارا بودن ویژگی ها و محسناتی نظیر عقلی بودن تقسیم، تام بودن استقرائات، تباین بین اقسام، مانعیت و جامعیت، دارای نوع خاصی از انتظام، هنجارمندی و رعایت اصول ارزشی است. شناسایی و به کارگیری بعضی از محسنات این نوع نظام های طبقه بندی علوم، می تواند رهیافت های روشنی را به جهان فلسفه علم، ارائه دهد. در این مقاله سعی شده است نظریه طبقه بندی علوم از دیدگاه ابن سینا با نگاهی به طبقه بندی علوم از منظر فیلسوفان دیگر مشرق زمین مانند فارابی و ملا هادی سبزواری و برخی دیگر از عالمان روش شناس غربی مانند، اگوست کنت، فرانسیس بیکن، وآمپر، بررسی گردیده و بر وجوه امتیاز نظریه ابن سینا تاکید شود.
خلاصه ماشینی:
"یکی دیگر از برجستگی های تقسیم بندی ابن سینا بر فارابی این است که طبیعیات، ریاضیات و اللهیات را در تحت مقسم کلی علوم نظری گنجانیده و بدین ترتیب، الفت خاصی را بین آنها ایجاد نموده است (همان گونه که علم عملی را نیز مشتمل بر اخلاق، تدبیر منزل، تدبیر مدینه و نبوت دانسته است.
طبقه بندی ابن سینا هرچند مصادیق بسیاری از علومی را که درزمان او هنوز متولد نشده بودند با نام ونشان بر نمیشمارد ولکن تقسیمات او از آنجاکه مبنائی عقلی دارند و میتوان آنها را به تقسیم ثنائی عقلانی برگرداند، دارای آن چنان قابلیتی هستندکه بتوانند همه دانش هایی راکه هم اکنون در عرصۀ علم وتفکر وجود دارد در بستر وگسترۀ خود بگنجانند وحتی توان آن را دارند که علم هایی را که در آینده به وجود میآیند، زیر مجموعه خود قرار دهند یکی از نکات قابل توجه در تقسیم بندی اول ابن سینا این است که این نوع طبقه بندی در عین آن که فواید سایر نظامهای طبقه بندی علوم را داراست، ازآنجاکه نوعی تقسیم بندی ارزشی محسوب میشود، نشان دهندۀ میزان اهمیت علوم ازحیث نوع نیازمندی به آن علم است ویکی از نکات قابل توجه دیگر در تقسیم بندی دوم ابن سینا نیز این است که با نگاهی ویژه میتوان آن راهم نوعی تقسیم بندی ارزشی محسوب نمود، زیرا ابن سینا در یکی از تقسیم بندی خود ملاک اصلی تقسیم را ظهورثمرۀ عینی وغایت خارجی آن علم (در انواع متعلق ها) قرار داده است.
زیرا شاید اساسی ترین سئوالی که برای هر پژوهشگر علم بیش میآید این است که غایت قصوی و نتیجۀ عینی علوم چیست و چه علمی به لحاظ حقیقی، بیشترین و اساسی ترین نیازهای بشر را پاسخ میدهد؟ در حال لازم است محسنات طبقه بندی علوم درنگاه ابن سینا شناسایی شده و رهیافت هایی از آن استنتاج گردیده وبه جهان فلسفۀ علم عرضه گردد."