چکیده:
یکی از مباحث مهم فسلفی و کلامی بحث سعادت و شقاوت است. لذا شایسته است دانسته شود که سعادت چیست. لذت، حکمت، خیر و علم است یا چیزی کاملتر و دربردانده همه اینها. سعادت غایت مطلق و مطلوب نهایی انسان است. سعادت همان چیزی است که انسانها دانسته، یا نداسته در پی آن هستند. و بینش ها و گرایشهای اصیل انسانی آن را تایید می کند. سعادت چیزی است که با هدف خلقت و کمال نهائی انسان هماهنگی دارد. بنابراین سعادتمند کسی است که در مسیر الی الله و کمال مطلق گام بر می دارد. در این مقاله نخست به معنای لغوی و مفهوم اصطلاحی سعادت و شقاوت پرداخته شده و سپس دیدگاه صدرالمتالهین در حکت متعالیه و علامه طباطبائی در المیزان بیان شده است و در ضمن به سوالاتی از این دست که آیا سعادت از امور حقیقی و مطلق است یا اعتباری و نسبی؟ سعادت امری ذاتی است یا اکتسابی؟ امری دنیائی است یا آخرتی و یا دنیائی ـ آخرتی؟ آرمانی یا دست یافتنی و... پاسخ داده شده است.
خلاصه ماشینی:
"حقیقت سعادت از دیدگاه صدر المتألهین صدرالمتألهین سعادت را عبارت از وصل نفس انسان به کمال، سرور و بهجتی میداند که نفس بعد از وصول به کمال به آن نایل میشود و در این باره میگوید: اصل وجود و هستی و نیز درک آن خیر و سعادت است، لکن از آن جا که حقیقت وجود، از نظر کمال و نقص دارای درجات و مراتب مختلف است باید گفت هر موجودی که از لحاظ وجودی تمامتر و کاملتر باشد از عدم خالصتر و سعادتمندتر است.
همان طور که خداوند در سورۀ عبس فرموده است «ثم السبیل یسره» بنابراین راه وصول به سعادت همان ایمان به خدا و عمل صالح است که از روی اراده و اختیار انسان صادر شود، سعادت و شقاوت ذاتی انسان نیست بلکه امری است اکتسابی، این است که انسان یا سعادتمند میشود و یا اهل شقاوت میگردد (همو، 1392 ﻫ، ج 12،: 18) کمال حقیقی انسان کیف تکفرون بالله و کنتم أمواتا فأحیاکم ثم یمیتکم ثم یحییکم ثم إلیه ترجعون علامه میگوید: «خداوند تعالی در این آیات حقیقت انسان و آنچه را که در نهاد او به ودیعت گذاشته بیان میکند و ذخایر کمال و سعادت و دایرة وجود انسان و آن منازلی که این موجود در مسیر خود طی میکند یعنی زندگی دنیا و سپس مرگ و بعد از آن برزخ و سپس مرگ و بعد زندگی آخرت و سپس بازگشت به خدا و اینکه این منزل، آخرین منزل، در مسیر آدمی است خاطر نشان میسازد."