چکیده:
سورن کیئرکگور بنیانگذار اگزیستانسیالیسم معاصر است و ابزارهای مفهومی آن را پدید آورده است. از نظر او، خدا خودش را بهعنوان شیئی که ما آن را مطالعه نماییم مکشوف نمیسازد، بلکه او شخصی است که با ما تماس شخصی دارد. او واژة «اگزیستانس» را از آن جهت برای «انسان» بهکار میبرد که فردی آزاد، انتخابگر، دردمند، جدای از جمع، دارای شور و شوق و همواره در حال شدن است. از نظر کیئرکگور، در مراحل زندگی انسان، فرد زیباییطلب خود را متعهد و ملتزم به هیچ امری نمیداند. اما انسان اخلاقی در اندیشه انجام دادن تکلیف است؛ معمولا ازدواج میکند و دارای حرفهای است؛ درستکار و پاکدامن است. انسانی که در مرحله سوم یعنی سپهر دینی زندگی میکند، مظهر ایمان است؛ خصوصیت بارز این مرحله، محنت و سعی مدام برای مسیحیشدن یعنی دستکشیدن از هرگونه مطلوب نسبی برای وصول به مطلق است. مقالة حاضر ابتدا ریشهها و زمینههای اندیشة کیئرکگور را که در آثار گوناگون وی نمود یافته است، تحلیل میکند؛ سپس درون مایههای تفکر او را بیان میکند؛ و در پایان به بررسی و نقد اندیشه او میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"پدر سورن آموزش خشک و سختی را در مورد او معمول میداشت (ورنو و وال، 1387: 83)؛ افزون بر این، او فردی عمیقا مذهبی اما مملو از احساسگناه بود که احساس اندوه و دلنگرانی خود را به دیگر اعضای خانواده نیز انتقال میداد (Craig 1998: 5 /236) هم افسردگی پدر و هم تربیت خشک پارساییگرایانة او در منزل تأثیری عمیق بر کیئرکگور جوان گذاشت (Dupre, 2003: 8 /167) و به همین دلیل ششدانگ فضای خاطر او در سایه قید تکلیف و هول گناه قرار داشت.
او در کتاب ترس و لرز میگوید: زندگی اخلاقی اساسا با مفهوم اجتماعی دین مرتبط است؛ اما برای ورود به زندگی دینی لازم است معیارهای اخلاقی را به حال تعلیق درآوریم، چراکه ایمان فرد را به موجودیتی برتر پیوند میدهد که خود ذات هر امر اخلاقی است (استراترن، 1378: 32-33، 36 و 38).
ایمان در مسیحیت موضوعی متناقضنما است؛ زیرا از ما خواسته شده است که از سویی به حلول جسمانی خداوند ایمان داشته باشیم و از سوی دیگر بپذیریم که تفاوت مطلقی بین خدا و انسان وجود دارد که این فاصله هیچگاه جبرانپذیر نیست (تایچمن و وایت، 1386: 81).
کیئرکگور سپهر اخلاقی را بسط و تفصیل نمیدهد و این را به فیلسوفان دیگر وامیگذارد و خود بیشتر به شرح و بسط یکی از سه سپهر زندگی میپردازد: سپهر دینی ــ که صرفا یکی از گزینههای ممکن برای فرد است (اندرسون، 1385: 156-158)."