چکیده:
وجودشناسی از موضوعات و مسایل با اهمیت در حوزه فلسفه و عرفان است، به طوری که محور اساسی این دو دانش به شمار میرود. هم فلاسفه و هم عرفا مدعیاند موضوع دانش آنها «وجود مطلق» است. این اشتراک در لفظ موجب پیدایش برخی از لغزشها در حوزه فلسفه و عرفان به ویژه برای پیروان فلفه صدرایی شده است «چه آنها به هنگام بحث از اصالت وجود و مسایل مربوط به وجودشناسی برای تایید نظرات خود به دیدگاههای عرفا استشهاد میکنند در صورتی که هیچ اشتراکی – جز اشتراک در لفظ – میان وجودشناسی صدرایی و وجودشناسی عرفانی وجود ندارد، زیرا اصالت وجود صدرایی در قلمرو وجود امکانی مطرح گردیده است، بدین معنا که وجود در قیاس با ماهیت که هر دو مربوط به عالم امکان میباشند (کل ممکن زوج ترکیبی له ماهیه و وجود) دارای اصالت است. لیکن مقصود عرفا از وجود مطلق وجود واجبی است و عارف هرگاه و هرکجا از وجود یا اصالت آن سخن میگوید مرادش وجود خداست و نه چیز دیگر. در این مقاله تلاش تا تفاوت این دو دیدگاه تبیین گردد.
خلاصه ماشینی:
"این اشتراک در لفظ موجب پیدایش برخی از لغزشها در حوزه فلسفه و عرفان به ویژه برای پیروان فلفه صدرایی شده است «چه آنها به هنگام بحث از اصالت وجود و مسایل مربوط به وجودشناسی برای تایید نظرات خود به دیدگاههای عرفا استشهاد میکنند در صورتی که هیچ اشتراکی – جز اشتراک در لفظ – میان وجودشناسی صدرایی و وجودشناسی عرفانی وجود ندارد، زیرا اصالت وجود صدرایی در قلمرو وجود امکانی مطرح گردیده است، بدین معنا که وجود در قیاس با ماهیت که هر دو مربوط به عالم امکان میباشند (کل ممکن زوج ترکیبی له ماهیه و وجود) دارای اصالت است.
835 قمری) نیز معتقد است میان اصطلاحات عرفا و اهل نظر یعنی متکلمان و فلاسفه، اشتراک لفظی وجود دارد و مینویسد: بدان که برخی از الفاظی که در عرفان به کار میرود، به جهت اشتراکی که به لحاظ اصطلاح اهل نظر و تحقیق در آنها هست، موجب خلط و اشتباه میگردد و سبب میشود تا یکی به جای دیگری به کار رود، بنابراین لازم است (در بیان اصطلاح عرفا) به این نکته توجه شود.
(ارسطو:1377، 319 ، 143 و 91؛ ابن رشد:1380، 3 /1214؛ همان،2 ، 551) در صورتی که از نظر عرفا وحدت امر بسیط و ذاتی است و مقابلی هم ندارد؛ زیرا مقابل داشتن فرع بر وجود کثرت است و بنابر وحدت شخصی وجود، کثرتی وجود ندارد و وجود منحصر در ذات احدیت است و بجز حق موجود دیگری نیست تا در مقابل او باشد."