چکیده:
در این مقاله،رویکرد ساختگرایی اجتماعی در حوزهی فلسفه و جامعهشناسی علم معرفی و بررسی میشود.از دید فلسفی،ساختگرایی اجتماعی با شکست فلسفههای علم استاندارد، چه اثباتگرا و چه ابطالگرا و مطرح شدن تزهایی مانند نظریه بار بودن مشاهدات،تعین ناقص نظریات و قیاسناپذیری پارادایمها،رقیب فلسفههای استاندارد علم است.
از لحاظ تاریخی،ساختگرایی اجتماعی،در دو جریان جامعهشناسی معرفت و جامعهشناسی علم ریشه دارد و به دنبال رسیدن به فهمی درست و کامل از علم در زمینهی اجتماعی آن است.باتوجه به جایگاه ساختگرایی اجتماعی،در بررسی این رویکرد تلاش شده است از متون جامعهشناسی،در کنار متون فلسفهی علم استفاده شده،انواع بر ساختگرایی اجتماعی،ادعاها و نتایج هرکدام،به دقت بررسی گردند.
در نهایت،انتقادهای مطرح شده دربارهی ساختگرایی اجتماعی و پاسخهای آنان بررسی میشوند تا نقاط ضعف و قوت این جریان مشخص گردند.
خلاصه ماشینی:
"ساختگرایان میخواهند نشان دهند که موضوع مورد بررسی آنها از آنجا که محصولی اجتماعی است،تغییرپذیر است و هدفشان از توجه به این موضوع خاص این است که در وضع موجود جهان وجود x مطلوب نیست و نهایتا،ما وضع بهتری خواهیم داشت اگر x از بین برود یا به شدت تغییر یابد.
او میگوید اینگونه از برساختگرایی،در ابتدا،کمی عجیب به نظر میرسد؛چرا که با نظریهی اصلی برساختگرایی(البته از دیدگاه وی)که میخواهد پدیدهها را باتوجه به عوامل انسانی تبیین کند،سازگار نیست؛اما میگوید در تاریخ فلسفه افراد بسیاری هستند که از استقلال واقعیات اجتماعی دفاع میکنند؛فیلسوفانی مانند هگل،مارکس و در حوزهی فلسفهی تحلیلی،کسی مثل وینکنشتاین که در کتاب پژوهشهای فلسفی خود میگوید برخی واقعیات اجتماعی وجود دارند که تقلیلپذیر به هیچ واقعیت عمیقتری نیستند.
نظریهی نسبیگرایی معرفتی هم نمیتواند توجه هیچ فیلسوف راستینی را به خود جلب کند؛بنابراین،نظریهای که میتوان از لحاظ فلسفی از آن دفاع کرد،نسبیگرایی معناشناختی است؛چرا که میتوان به وجود معیار-که برای هر بحث عقلانی ضروری است-در حوزهی معرفت عملی قایل شد.
البته باید توجه کرد که وقتی میگوییم وجود معیار برای هر گفتمان فلسفی جدی لازم است،بدین معنا نیست که معیارها،از قبل،باید حاضر و آماده باشند تا گفتمان برقرار شود؛چرا که خود معیار میتواند موضوع گفتمان باشد؛اما موضوع این است که این معیار در نهایت،حتی اگر شده در طول گفتمان ایجاد گردد.
حال سؤال این است که مشکل تسلسل بر کدام نوع برساختگرایی وارد است؟در یک جواب کلی میتوان گفت برای برساختگرایانی مطرح است که هیچ مبنایی برای تبیین پدیدههای برساخته نمیشناسند؛به عبارت دیگر،به پدیدههای غیربرساختهای که بتوان پدیدههای برساخته را براساس آنها توضیح داد،قایل نیستند."